صبح پنجمین روز سفر، عزممون رو برای دیدن پایتخت دوپاره قبرسی ها جزم کردیم. شهری که بعد از برداشتن دیوار برلین اکنون تنها پایتخت دوپاره جهان به حساب می یاد. هرچند که هنوز به جز ترکیه هیچ کشوری این نظام دو کشوری رو رسما نپذیرفته!

بازم صبح ترجیح دادیم که با ون رایگان هتل تا مرکز شهر بریم، چرا که ایستگاه مینی بوس ها یا به عبارت خودشون دولموش های نیکوزیا که البته در اصطلاح محلی لفکوشا نامیده می شه درست در همون پارکینگ ایستگاه هتل قرار داشت.

برخلاف فاماگوستا دیگه نیازی به خرید بلیط نبود و دلموش ها پشت سرهم وایساده بودن و مسافران هم با صف یکی یکی سوار می شدن.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766742/377.jpg

 

در این سفر روزانه یکی از همسفرامون با نام الناز هم ما رو همراهی می کرد. همون دختر تنهای ظاهرا خوش شانس کازینوها! کمتر از نیم ساعت بعد عملا وارد لفکوشا شده بودیم. شهری که در بدو ورود از زرق و برق بیشتری نسبت به سایر شهرهای قبرس برخوردار بود.

با این حال دوری از دریا به نظر می رسید که کمتر برای این شهر کاربرد توریستی رو تعریف کرده باشه.

 

http://s9.picofile.com/file/8296766718/369.jpg

 

منطقه شهر قدیمی یا همون Old Town کار رو برای گردشگران این شهر راحت کرده. دیگه دلیلی نداره بخواین کل شهر رو زیر و رو کنین. همون بخش محصور شده منطقه قدیمی تازه اونم نصفش که تو بخش قبرس شمالیه همه چیز رو در برداره! هرچند بعد که واردش می شین در هزار توی کوچه پس کوچه هاش هم به راحتی نمیشه مسیر رو پیدا کرد.

قبل از ورود به منطقه قدیمی از دروازه اصلی قدیمی شهر که در شمال شهر  به یادگار مونده از قرن شانزدهم میلادی است و اصطلاحا دروازه گیرنه نامیده می شه مجسمه آتاتورک که همون اول کار خودی نشون می ده!

 

http://s9.picofile.com/file/8296766434/321.jpg

 

با عبور از دروازه میشه دفتر راهنمای گردشگران رو درست وسط دروازه پیدا کرد.

 

http://s9.picofile.com/file/8296766468/324.jpg

 

با این حال راهنماهای قبرسی با اینکه تسلط کاملی بر زبان دارن اما حوصله توضیح اضافه رو ندارن و معمولا با همون دادن نقشه و توضیح اینکه همه چیز داخل اون علامتگذاری شد سر و ته ماجرا رو هم می یارن!

بر اساس اطلاعات موجود قدمت این منطقه قدیمی که به شکل فعلی قابل مشاهده است به اواسط قرن شانزدهم میلادی  می رسه و بازهم در این آبادانی معماران ونیزی هم نقش قابل توجهی داشتند.

دیوارهای آجری شهر قدیمی در مسافت های مشخص به صورت مثلثی بیرون زده و این روند تا مرز فرضی قبرس شمالی و جنوبی ادامه داره و بخشی از شهر قدیمی هم در اختیار همسایگان نه چندان دوست کنونی است!

مسیر اصلی رو در پیش می گیریم و اولین جایی که نمایان می شه موزه صوفیان مولوی است. گردشی کوتاه در حیاط موزه و دیدن کتیبه های به جا مانده با آثار فرهنگی مشترک همراه می شه.

 

http://s8.picofile.com/file/8296767068/20160321_115226.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8296767076/20160321_115439.jpg

 

با ادامه دادن مسیر بنای به یادگار مانده از دوران استعمار انگلیسی ها در اوایل قرن بیستم(1901) در قالب دادگاه قضایی با همون معماری انگلیسی رخ می نمایاند.

 

http://s9.picofile.com/file/8296766484/334.jpg

 

در کنار این بنا و در وسط مسیر ستون ونتیان(Venetian)قرار داره.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766476/331.jpg

 

کمی دورتر حمام سنتی شهر با نام بیوک حمام قرار داره که نکته جالب اون برنامه زمانبندی برای استفاده خانم ها و آقایان به صورت مجزا و در ساعات مشخص هم سانس مختلط دارد.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766518/337.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296767084/20160321_121420.jpg

 

کوچه پس کوچه های منطقه قدیمی شهر با اینکه بافتی ناهمگون از سنت و مدرنتیته رو به بدترین وجهش ترکیب کردن با این حال بازهم این سنگ فرش های سنتی پر شده از قدم های گردشگران اروپایی که بیشترشون از همین منطقه وارد قبرس شمالی می شن.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766534/340.jpg

 

این مرز نانوشته شده در هیچ یک از نقشه های رسمی دنیا در انتهای همین خیابان کم عرض قرار گرفته که وقتی به آنجا می رسید کیوسک مرزبانی تمیز و مرتبی قرار گرفته است.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766576/346.jpg

 

و گردشگران اروپایی رو می بینی که پای پیاده به راحتی از کیوسک چندمتر آنطرف تر خیابون عبور می کنن و وارد این بخش از شهر می شن.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766542/341.jpg

 

گلدان ها و نیمکت هایی وسط مسیر قرار دارند اما از سیم خاردار و نگهبان مسلسل به دست خبری نیست. ظاهرا ما هم می توانیم از مرزیانی شمالی ها بگذریم اما بعید است مرزیان جنوبی ها نه فقط الان بلکه حتی سالها بعد با وجود مهر ورود شمالی ها به ما امکان ورود بدهند.

دست از پا درازتر از مرز مشترک بر می گردیم. بیچاره خونه هایی که در این حدفاصل قرار گرفتن. 30 ساله دستشون به هیچ چیز نمی رسه! حتی می گن خونه هایی تو این مرز قرار گرفتن که نصفشون اینور افتاده و نصف دیگه اون طرف. فرضا طرف دسترسی نداشته تو این سه دهه بره ماشینش رو ورداره بیار این طرف!

 

http://s8.picofile.com/file/8296766568/345.jpg

 

با بازگشت از لب مرز وارد کارونسرای قدیمی بیوک خان( Buyuk Khan) به یادگار مونده از قرن شانزدهم میلادی می شیم.

 

http://s9.picofile.com/file/8296766592/347.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766600/348.jpg

 

کاروانسرایی با همون سبک معروف شرقی و بنایی گنبدی شکل در مرکز و پله کانی در دو طرف که امکان دسترسی به طبقه دوم  رو فراهم می کنه.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766668/356.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8296767092/20160321_124554.jpg

 

گردشگران هم دورتا دور گنبد کاروانسرا را طواف می دهند تا هیچ بخشی از نگاه دوربینشان از قلم نیافتد!

 

http://s8.picofile.com/file/8296766618/350.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766626/354.jpg

 

البته حالا دیگه حجره های طبقه دوم با تغییر کاربری، فروشگاههای صنایع دستی شدن تا هرچه بیشتر گردشگران رو جذب کنند.

 

http://s9.picofile.com/file/8296766676/362.jpg

 

محصولاتی چون انواع مربا، صابون های دست ساز و گل های مصنوعی و سایر صنایع دستی که عمدتا ساخت ترکیه هستند.

 

http://s8.picofile.com/file/8296767100/20160321_131404.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8296767118/20160321_131414.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8296766650/355.jpg

 

با خروج از کاروانسرا در دل کوچه پس کوچه های شهر قدیمی فرو می ریم. چندتا آثار باستانی علامتگذاری شده نیم بند مثل کلیسای ارمنی ها، مسجد حیدر پاشا(کلیسای کاترین) و مسجدآرباهمت، موزه اصلی شهر و .. خیلی سلیقمون رو جذب نمی کنه.

 

http://s9.picofile.com/file/8296767142/20160321_140306.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766892/394.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766984/406.jpg

 

تا اینکه می رسیم به مسجد سلیمیه. مسجدی که بازهم با تغییر کاربری از کلیسای سنت سوفیه که به یادگار از دوران لوزئیان ها (Lusignan) در قرن سیزدهم میلادی به سبک گوتیک بنا شده بود و روزگاری بزرگترین کلیسای کل جزیره قبرس بود حالا دیگه تموم و کمال با اضافه شدن دو تا مناره یه مسجد بزرگ و زیبا شده!

 

http://s9.picofile.com/file/8296766726/375.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8296766768/381.jpg

 

مناره های بلند به سبک مساجد ترکی با طاق های خوش نقش و نگار ظاهری نسبتا آبرومند به مسجد اصلی پایتخت قبرسی ها داده.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766784/384.jpg

 

برای دقایقی کوتاه هم که شده در داخل مسجد استراحت می کنیم و زیرچشمی معماری ساده داخلی اون رو که بیشتر به سبک فرانسوی ها است بررسی می کنیم.

 

http://s9.picofile.com/file/8296767168/20160321_140659.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296767176/20160321_140746.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766792/387.jpg

 

با این حال حس و حال داخل مسجد آرامش خاصی رو تداعی می کنه.

 

http://s9.picofile.com/file/8296767150/20160321_140405.jpg

 

عقربه های ساعت یادآوری می کند که باید از مسجد وداع کنیم.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766826/390.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766884/393.jpg

 

در کوچه کناری فروشگاه بزرگی از صنایع دستی حراج زده، به بهانه خرید چند کوسن ترک، مدل های مختلف رو بررسی می کنیم. انتخاب مشکل است و همین موجب برخورد نه چندان مشتری مدارنه خانوم فروشنده می شود.

 

http://s8.picofile.com/file/8296766850/391.jpg

 

در کوچه پس کوچه های محدوده قدیمی پیش می رویم و رسما گم می شیم. و متاسفانه از موبایل شکستمون نمی شه انتظار GPS داشت!

 

http://s9.picofile.com/file/8296766968/404.jpg

 

البته گه گداری با دیدن چند اثر آشنا بر روی نقشه مسیر رو جهت یابی می کنیم اما کوچه های تنگ و باریک نظم و نسق درستی ندارند!

 

http://s8.picofile.com/file/8296766934/396.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296766992/407.jpg

 

http://s8.picofile.com/file/8296767026/409.jpg

 

ناخودآگاه خود را داخل مدرسه ای می بینیم که کودکان مشغول بازی فوتبال هستند. جلو می رویم و اینجا ترکی الناز به کارمان می یاد و معلم ورزش محبت می کنه و یکی از بچه ها رو از وسط بازی بیرون می کشه و می گه اینارو ببر و راه رو نشونشون بده! پسره اول قر می زنه اما بعد می پرسه بعدش می تونم برم خونه که معلم جواب مثبت می ده.

 

http://s8.picofile.com/file/8296767042/410.jpg

 

خیابون اول رو که رد می کنیم پسر زرنگ بادیدن یکی از دوستان ماموریت رو به او محول می کنه و خودش جیم می زنه!

اما پسر دومی فوق العاده مهجوبه! وقتی الناز بهش چیبس تعارف می کنه می گه چون نمک ضرر داره نمی خوره!

 

http://s9.picofile.com/file/8296767018/408.jpg

 

عصر دیگه هنگام برگشت فرارسیده. این بار پیدا کردن مینی بوس گیرنه که درست همون جلوی دروازه منطقه قدیمی شهر ایستگاه داره کار سختی نیست!

در طول مسیر با خونواده ایرونی دیگه ای همکلام می شیم. طفلکی ها وقتی قیمت تور ما رو می شنون سرشون سوت می کشه! اونا نفری 4.5 میلیون پول دادن. ما برای دلداری گفتیم درعوض هتلتون 5 ستاره است اما بعد که فهمیدن تو هتل ما ورود بچه های زیر 12 سال ممنوعه گفتن به خدا ما حاضر بودیم همین پول رو بدیم و تو هتل شما اقامت کنیم. نمی دونین این جماعت ایرونی های تازه به دوران رسیده که هر کدوم هم بچه های لوس و ننرشون رو همراه دارن چه محیط سرسام آوری رو تو هتل براشون درست کردن!

 

http://s8.picofile.com/file/8296794276/20160319_193219.jpg

 

غروب خسته و کوفته به هتل برگشتیم و البته در صف انتظار مینی بوس زوج مسن انگلیسی که روز اول آشنا شده بودیم رو دیدیم و اینجا بود که از فرصت استفاده کردیم و ازش در مورد پارک حفاظت شده خرهای معروف قبرسی پرسیدیم. اونم اول سعی کرد رو نقشه خودمون جاش رو نشون بده  اما نقشمون کوچیک بود و اما بعد از یکی دو ساعت دیدیم خانوم مهربون اومده دم اتاقمون تو هتل و برامون یه نقشه کامل آورده تا مکان پارک رو نشون بده. در نزدیکی این منطقه حفاظت شده، چشم انداز بسیار زیبایی هم از مدیترانه با ماسه های طلایی اش وجود داره که ایسکله می نامندش. از دیدنی های این منطقه لاک پشت های خاص این منطقه است. با این حال وقتی فهمیدیم ین مناطق عمدتا چون مسکونی نیست، و تردد وسایل نقلیه عمومی خیلی محدوده و به همین خاطر نمی ارزید با تاکسی اون همه راه رو بکوبیم بریم اونجا که فقط خر ببینیم!