خاطرات سوئيس 2010– قسمت ششم - ژنو - Swiss – Geneva
مردم سوئيس آدم هاي بسيار با فرهنگي هستند. اكثرشون بسيار خوش برخورد و منطقي به شمار مياند. خوشبختانه شما تو اين كشور معمولا مشكل زبان نداريد و با اينكه 3 زبان رسمي دارند. معمولا اكثر افراد انگليسي هم صحبت مي كنند. براي ساير مردم جهان نيز احترام خاصي قائلند و كلا آدم هاي بلند منشي به حساب مي ياند. البته شرايط مهاجرت در اونجا خيلي ساده نيست و براي كار كردن علاوه بر مجوز دولتي بايد مجوز استان محل اقامت رو هم گرفت كه اون نسبتا كار سختي به حساب مي ياد. مردم اونجا به معناي واقعي دموكراسي رو اجرا مي كنند و حتي براي اقليت ها هم حق داشتن امكانات مناسب رو قائلند. به نظر تنها جايي در دنيا هستند كه طومار درست مي كنند تا دولت ماليات ها رو افزايش بده، زيرا اعتقاد دارند پرداخت ماليات بيشتر به معناي ارائه سطح رفاه بالاتر از سوي دولت هستش.
يكشنبه هفته دوم باز فرصتي دست داد تا اين بار برنامه سفر رو براي يكي از مشهورترين و ديدني ترين شهرهاي اروپا تنظيم كنيم. اين بار ژنو مقصد نهايي بود. شهري كه علاوه بر شهرت گراني، مقر اصلي بسياري از سازمان هاي بين المللي نظير سازمان ملل است.
از فريبورگ با پرداخت 42 فرانك در مسير 1.15 ساعته ژنو افتاديم و اين بار نيز 3 تا از دوستان خارجي ام رو كنارم داشتم. راستش وصف ژنو رو زياد شنيده بودم. موقعيت شهر ژنو در مغرب سوئيس مانند موقعيت بال است در شمال غرب آن كشور، اين شهر دروازه ورودي سوئيس به فرانسه است و رود رن آن را به دو بخش تقسيم كرده است. ژنو يكي از مراكز مهم صنعتي و يكي از شهرهاي ديدني سوئيس است. اسكله هاي پوشيده از گل كنار درياچه ژنو ورود انسان را به شهر خوش آمد مي گويند. مهمانخانه هاي بزرگ، كافه هاي كنار پياده رو، مغازه هاي رنگ و وارنگ، آدم رو به ماندن هر چه بيشتر در اين شهر دلربا تشويق مي كنند. . درياچه معروف اين شهر از يكطرف با لوزان همسايه است و از طرف ديگه به فرانسه راه داره. اين درياچه يكي از تفريگاههاي اصلي پولدارهاي جهان و خصوصا اعراب هستش و برخلاف ساير شهرهاي سوئيس، نشانه هاي مسلمانان و البته فروشگاهها و رستوران هاي حلال زيادي هم تو اين شهر گرون وجود داره.

خيابان ري باس شهرت جهاني دارد و انواع ساعت هاي مشهور سوئيسي از 50 تا 100000 فرانك را مي توان آنجا پيدا كرد. خلاصه با گذر از رودخانه به كليساي بزرگ و مشهور شهر رسيديم كه محوطه آن مملو از توريست هاي خارجي بود. در آنجا جواني كه گدايي مي كرد با التماس و زاري بسيار درخواست پول داشت و ادعا مي نمود كه گشنه است. از قرار رومانيايي بود و مهاجر غير قانوني. در هر حال به جهت انجام مراسم بازهم نشد كه اين كليساي قديم قرون وسطايي با نام نتردام را بازديد كنيم و نهايتا به محوطه كناري كليسا رفتيم. فضايي سرپوشيده كه با نقاشي هاي زيبا و گذاشتن چندين توپ جنگي تزئين شده بود.

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.

باور قلبی ما اینه که سفر نه تنها هزینه نیست، بلکه یجورایی سرمایه گذاریه. چرا که خاطرات ارزشمندش تا پایان عمر همراهمونه و یادآوری اونا در طول زمان احساس لذت بخشش رو بارها و بارها در خاطرمون زنده می کنه.