روز هفدهم سفر – براتيسلاوا ( اسلواكي) – بخش دوم – قلعه و شهر قديمي
صبح فردا خيلي زود از آپارتمان خارج شديم و اين بار به سمت قلعه قديمي شهر كه يادگار قرن 13 بود حركت كرديم. از اونجائيكه شناخت درستي از مسير نداشتيم، تقريبا كل قلعه رو دور زديم و از در اصلي وارد شديم. قلعه بالاي يه تپه بود و از بسياري از نقاط شهر مي شد اون رو ديد، به خصوص در شب كه نور افكنهاشو روشن مي كردند خيلي منظره زيبايي در كنار رود دانوب داشت. به هنگام ورود دهها توريست خارجي كه عمدتاً سنشون بالاي 70 سال بودن رو هم زيارت كرديم.

و نهايتاً از بالاي محوطه قلعه از مناظر زيباي چشم انداز شهر كوچك براتيسلاوا و رودخانه دانوب لذت برديم.

اما راستش خود قلعه چيزي زيادي براي گفتن نداشت و كلش بازسازي شده بود. همون موقع هم كلي عمله و بنا داشتند ترميمش ميكردن.

بخش قديمي شهر كه منطقه كوچيكي رو به خودش اختصاص داده و ورود ماشين به اون ممنوعه رو تماما ميشه با پاي پياده در عرض يه ساعت يا كمتر گشت زد. كوچه پس كوچه هاي قديمي و زيباي شهر حس خيلي خوبي به آدم ميده.
در كوچه هاي تنگ و باريك براتيسلاوا پلاك هاي زريني در دل سنگفرش ها به چشم مي خوره كه اینها نشان دهنده ی مسیری هستند که شاه و ملکه پس از تاجگذاری از آن عبور کرده اند!




باور قلبی ما اینه که سفر نه تنها هزینه نیست، بلکه یجورایی سرمایه گذاریه. چرا که خاطرات ارزشمندش تا پایان عمر همراهمونه و یادآوری اونا در طول زمان احساس لذت بخشش رو بارها و بارها در خاطرمون زنده می کنه.