خاطرات سفر به دور اروپا (2012)–روز هفدهم-آمستردام–قسمت پایانی-پارک جنگلی کاسپر و در مسیر بازگشت

سرانجام صبح آخرين روز اقامتمون در هلند و يا در حقیقت در اروپا فرا رسيد. با صداي بارش قطره های بارون که به شیشه می خورد چشم از خواب گشودیم. شايد اين وداعي رومانتیک بود با سرزمین سرسبز اروپا! چه زود این سفر 17 روزه با همه نشیب و فرازهاش تموم شد و دیگه باید همه چیز بر می گشت سرجای اولش! اما نه! با کوله بار تجربه این سفر که هر ساعت و روزش حکایتی جدید رو برامون رقم زد دیگه ما اون آدم های قبل نبودیم!

با احتساب سفرهای قبلی حالا دیگه تقریبا کل قاره سبز اروپا رو زیر پا گذاشتیم (هرچند هنوزم حسرت رفتن به پراگ رویایی و حتی کشورهای اسکاندیناوی تو دلمون مونده!!!) و بازم یه عالمه خاطره رنگی و سیاه سفید رو با خودمون یدک می کشیم که هر بار با یادآوریشون و یا حتی هر خبر کوچکی که از اون شهرها در تلویزیون یا وبلاگ هایی که می بینیم، همه چیز دوباره زنده میشه و فیلمون یاد هندستون می کنه!

اینه که باعث شده تا آلوده وبلاگ نویسی و وبلاگخوانی بشیم چرا که اینجوری حداقل با ثبت خاطره های نزدیکترمون یجورایی همه چپز رو تو ذهنمون طبقه بندی می کنیم!

از اینا که بگذریم با توجه به اینکه پروازمون عصر هنگام بود و حداقل تا ظهر كلي وقت داشتيم. از قبل قرار گشت و گذار در پارك جنگلي کاسپر (همون روح سرگردون فانتزی!) که بغل هتلمون بود رو با خودمون گذاشته بودیم. به اين خاطر بدون ملاحظه زير بارون از هتل زديم بيرون!

http://s3.picofile.com/file/7583311505/2_2_.jpg

با ورود به محوطه زيباي پارك و فضاي سرسبز و رايحه سبزه هاي بارون خورده  آدم  مست مي شد اما چه فايده كه شدت بارون در كنار خلوتي اين پارك جنگلي بزرگ كه توش پرنده پر نمي زد موجب شد در عزممون براي جلو رفتن بيشتر در پارك تجديد نظر كنيم. به هر حال تو اون روز تعطيل خلوت احتياط شرط عقل بود! اونم آخرین ساعات اقامتمون در اروپا نباید به استقبال خطر می رفتیم!!!

http://s2.picofile.com/file/7583312040/8_2_.jpg

نکته جالبی که تو تراموا و اتوبوس ها به چشم می یاد، تلاش اونا برای فرهنگسازی شهروندانه! تصویر زیر خودش می تونه گویای همه چیز باشه که امیدواریم یکم هم ما یاد بگیریم!!!

http://s3.picofile.com/file/7535437418/12_2_.jpg


ادامه نوشته

خاطرات سفر به دور اروپا (2012)–روز شانزدهم-آمستردام–قسمت سوم-گشت شهر قدیمی

عصر هنگام بازم نوبت به گردش در ميدون ايستگاه مركزي بود كه با نماي زيباي بيرونيش خودش يكجور معماري زيباي شهر محسوب ميشه. اینجا همونجاییه که نماد معروف شهر یا همون I amsterdam رو دربر داره. هرچند وقتی ما اونجا بودیم اونا در دست تعمیر بودن!

http://s3.picofile.com/file/7591016555/083.jpg

بعد هم کار دستمون دادیم و اين بار دلمون طاقت نياورد و گفتيم جهنم يه بارش که چاق نمی کنه!!! در نتیجه جلوي مغازه سيب زميني با پرداخت 2 يورو يه پاكت كوچيك سيب زميني سرخ كرده گرفتيم. اما يارو واسمون پنير نريخت! پرسيديم بابا پنیرش کو؟ که معلوم شد پنیر خودش یه یوروا! و خلاصه با پرداخت يك يورو اضافه با اشتهاي فراوون به سيب زميني هاي پنيري حمله ور شديم. البته اینم بگیم خیلی دلتون نخواد چیز خاصی نبود خیلی بهتر و خوشمزه ترشو می تونید تو همین تهرون خودمون با یک پنجم قیمت یا حتی کمتر بخورید! این خارجیا اصلا آشپزی بلد نیستند که! نمونش همین پیتزاهاشونه! بیان ایران بفهمن پیتزا یعنی چی! تا یه کم کمتر دستشون بلرزه وقتی ملات پیتزا رو می ریزن!!!

در آمستردام به موضوع جالب اختلاف بين هلندي ها و بلژيكي ها هم كه حسابي با هم كركري دارن پي برديم. اونطور كه شنيديم هلندي ها به همسايه هاي بلژيكيشون ميگن سيب زميني خورهاي احمق و در طرف مقابل بلژيكي ها هم براي هلندي ها عبارت پنير خورهاي كله پوك رو انتخاب کردن!

غروب بارديگه به خيابون زيباي Nieuwndijk كه يجورايي حد فاصل ميدون دام تا ايستگاه مركزي منتهي مي شد برگشتيم. اينجا بهترين پاتوق توريست ها بود. براي تصورش مي تونيد خيابون سپهسالار تهران و يا وليعصر تبريز رو البته با عرضي يكم كمتر و طولي بيشتر تصور كنيد. بازم سنگفرش هاي زيبا و ممنوعيت ورود اتومبيل!


http://s2.picofile.com/file/7591015157/058.jpg


ادامه نوشته

خاطرات سفر به دور اروپا (2012) –روز شانزدهم-آمستردام–قسمت دوم- موزه مادام توسو و قایق سواری کانال

تا حالا شده صبح بیدار شید و ببینید ای دل غافل خواب موندید! این بلا تو آمستردام سرمون اومد! صبح وقتي چشممون رو باز كرديم و يه نگاه به ساعتمون انداختيم با ديدن عقربه ها كه از 8:30 گذشته بودن مثل فنر از جا پريديم. نگو كه اين كركره هاي چوبي يجوري اتاق رو تاريك کرده بود كه نور خورشيد به هيچ وجه مجالي براي ورود به اتاق نداشت!

http://s1.picofile.com/file/7530934836/078.jpg

از اونجا كه با خريد بليط جاذبه هاي توريستي به صورت پكيج امكان برخورداري از تخفيف بيشتري فراهم بود و با توجه برنامه قبلي كه موزه مادام توسو و قایق کروز تفريحي روي كانال رودخونه رو تو صدر فهرست دستور كارمون داشتيم بجای پرداخت 22 یورو برای موزه مادام توسو و 14 یورو برای کروز روی کانال که جمعا 36 یورو می شد، با پرداخت فقط 26 يورو نه چندان ناقابل بليط هر دو رو از يكي از دفاتر فروش بليط كه ماشالله به تعداد زياد تو همون منطقه يافت مي شه خریدیم. جالب اونكه برخي از اين دفاتر به جز فروش صنايع دستي و ...، امكان رزرو هتل رو هم فراهم مي كنن! هرچند نفهميديم قيمتاشون در مقايسه با بوكينگ چجوره؟ ایکاش می پرسیدیم!!!

در ميدون دام جلوي موزه مادام توسو يه صف به چه بزرگي كشيده شده بود كه اولش با ديدن اونا وحشت كرديم! اما بعد ديديم يه صف كوچولوي ديگه هم هست و با پرسش و اطلاع از اينكه چون ما بليط داريم مي تونيم تو همون صف كوچيكه كه چند نفري بيشتر نبودن وايستيم از خوشحالي بال در آورديم!

http://s3.picofile.com/file/7535445157/141.jpg

اينم مزيت خريد بليط از اون دفاتره كه اولا صف نداشتیم و ثانيا بليط 22 يورويي رو تنها با پرداخت 18 يورو خريديم. فقط يك نكته ظريف تو اين بليط هاي تخفيف دار بود كه بهمون نگفته بودن و اون اينكه اين بليط ها در ساعت 12 تا 2 ظهر كه زمان پيك بازديد هست قابل استفاده نيستن! هرچند اين موضوع براي ما كه همون ساعت 10 رفتيم اونجا اصلا موضوعيت نداشت!


http://s2.picofile.com/file/7607690642/025.jpg

معرف حضورتون هست دیگه!

بعد در طبقه هاي بالاتر با شخصيت هاي سياسي چون نلسون ماندلا، گاندي، مادر ترزا و ... روبرو مي شيد.


http://s1.picofile.com/file/7535440963/051.jpg

دالایی لاما و گاندی


ادامه نوشته

خاطرات سفر به دور اروپا (2012) –روز پانزدهم-آمستردام–قسمت اول-شهرقدیمی،میدون دام و ...

/**/

سرانجام با نزديك به 2 ساعت پرواز و عبور از دل ابرهاي تا حدودي تيره و تار كه از اونا به خوبي بوي بارون‌های رگباري بهاري به مشام مي رسيد به يكباره دشت سرسبز و يكنواختی بدون تپه و پستي بلندي‌هاي طبيعي با مه ای رويايي در زير پامون هويدا شد. شبكه‌هايي از رودهاي كوچيك و بزرگ داخل اين دشت سرسبز رو مثل تار عنکبوتی زيبا نقاشی كرده بود. 

http://www.aerophoto-schiphol.nl/image/amsterdam_grachtengordel_76898.jpg

کم کم زمان فرود فرا می رسيد. در نگاه اول انگار ارزشش رو داشت كه تقريبا كل عرض اروپا رو از شرق تا غرب دوباره طي كنيم تا مقصد نهايي سفرمون آمستردام و هلند سرزمين گل ها باشه! حالا بگذریم که این روزها بیشتر به خاطر آزادی‌های بی‌حد و حصرش معروف شده!

http://s1.picofile.com/file/7530927197/015.jpg

در بخش اول گردش شهری با مرور كارت‌هاي تخفيفي كه داشتيم مقصد اولمونو بوتانيك پارك انتخاب كرده بوديم. اينجوري مي خواستيم همون اول با ديدن گل‌هاي زيباي هلندي و استشمام بوشون مست بشيم. اما راستش با چندبار آدرس پرسيدن و چپ و راست زدن دست تقدير ما رو به سمت ديگه‌اي راهنمايي كرد و كلا ما هم چون بچه هاي سربه راهي هستيم با تقدير كنار اومديم.

در داخل كوچه پس كوچه هاي شهر قديمي مركز آمستردام كه بازم مشابه ساير اروپا با سنگ فرش‌هاي خوش‌نقش تزئين شده تا دلتون بخواد جهانگرد رنگ و وارنگ مي بينيد. از همه جاي دنيا كه البته با بالارفتن درآمد سرانه چشم بادومي ها، ديگه اين روزها سهم اونا هم تو جهانگردي مثل بقيه چيزها رشد كرده. از بادوم كه گفتيم تازه ياد خوراكي هاي خوشمزه آمستردام افتاديم.

 تو اكثر مغازه ها مي تونيد هر چقدر كه مي خوايد از تكه هاي پنير و بيسكويت با طعم و رنگ هاي مختلف كه براي تست گذاشتن لذت ببريد. پنيرهاي ميو‌ه‌اي ، فلفلي تند، زنجبيلي و ... . بازم اگه سير نشديد ناراحت نباشيد تو ادامه مسير كلي فروشگاه ديگه هست! تعارف نكنيد زیاد هست. مهمون ما باشيد!!!

http://s1.picofile.com/file/7535443438/104.jpg

اما واقعا چه حکایتی داره منظره میدون دام از بالا و خیابونهای اطرافش!


http://s3.picofile.com/file/7535441284/057.jpg


ادامه نوشته