چند نکته کاربردی برای سفر به اروپا

از اونجا كه در طول اين مدت بسياري از دوستان ضمن ابراز لطف، پرسش هاي زيادي رو درخصوص چگونگي كاهش هزينه هاي سفر و ساير نكات مربوطه مطرح كرده بودن، در اين بخش خلاصه اي از مهمترين نكات مهم كه بر اساس تجربه ما از 4 سفر به اروپا (2010، 2011 ،2012 و 2013) و  اقامت در بيش از 23 شهر اروپايي حاصل شده به شرح زير تقديم ميشه. البته طبيعتا در متن كامل خاطرات شهرهاي مختلف اين موضوعات با جزئيات و شرح بيشتري ارائه شده است. اميدواريم كه اين موضوع بتونه كمكي هرچند كوچك به هموطناي عزيزمون باشه.


حمل و نقل :

·          - داشتن كارت اعتباري از نوع ويزا كارت يا مستر كارت با نام بسيار مهمه. اين موضوع هم براي خريد بليط هواپیماهاي ارزان قيمت داخل اروپا و هم براي رزرو هتل حياتي است. تا اونجاكه اطلاع داريم برخي از بانك هاي خصوصي با شرايطي چنين كارت هايي رو به مشتريان عرضه مي كنند . البته حدود 2 ماه زمان لازم داشت.

·          - اطلاع داشتن از مقررات كامل هواپيماهاي ارزون قيمت ( رايان اير ، ايزي جت، ويز اير و ...) نظير ضرورت همراه داشتن پرينت بليط، ابعاد ساك (معمولا 20*55*35) و وزن ساك ها و ... بسيار ضروري است. عدم توجه به اين نكته جرايم قابل توجهي رو به همراه داره. (جزئيات اين موضوع در لابلاي خاطرات سفرهامون در وبلاگ موجود است، خصوصا بخش پاياني مربوط به خاطرات هامبورگ).

·          - پيش خريد زودهنگام بليط هواپيما هاي ارزون قيمت براي استفاده از تخفيفات ويژه درصورتيكه از تاريخ هاي سفرتون مطمئن هستيد مي تونه خيلي مناسب باشه.

·        انتخاب چمدون هاي مناسب با چرخ ها، دسته با كيفيت و راحت و ابعاد مناسب و قابل قبول برخي شركت هاي هواپيمايي ارزون قيمت مي تونه تو سفر خيلي كمك كنه.  

-    خريد كارت هاي Passيا كارت هاي توريستي براي برخي شهرهايي كه جاهاي ديدني و موزه هاشون با اين كارت ها تخفيف ويژه دارن مي تونه مناسب باشه. البته اگه خيلي اهل موزه و اينجور جاها نيستيد و يا بسته به نوع شهرها شايد خريد كارت هاي حمل و نقل روزانه و يا كارتهاي حمل و نقل عمومي 10 سفره كه قيمت پايينتري دارن مناسبتر باشه. (اين موضوع در شهرهاي مختلف فرق مي كنه كه ما بسته به تجربياتمون تو بخش خاطرات هركدوم از شهرها اين موضوع رو راجع به اون شهر تا حد امكان توضيح داديم.)

·      - حتما هنگام خرید بلیط قطار محل سوارشدن رو بپرسید چون ممکنه تو شهر چندتا ایستگاه قطار وجود داشته باشه و درنتیجه از ایستگاه جا بمونید.( به نقل از تجربه یکی از دوستان وبلاگ با نام دکتر فرزاد در سفر اخیرش در ونیز ایتالیا که در بخش نظرات قسمت دوم مادرید وبلاگ ما کل جریان رو تعریف کرده!)

·        داشتن پول خرد به صورت سكه هاي 1 يا 2 يورويي در برخي اوقات براي خريد بليط مترو  از دستگاه مفيد است.

·        - در برخي شهرها مي بايست قبل از ورود به مترو يا قطار بليط يك يا 10 سفره خود را در دستگاه رجيستر كنيد و در برخي ديگر در داخل قطار يا اتوبوس بايد اين كار صورت پذيرد. به هرحال موضوع بسيار حياتي است و جرايم سنگيني دارد. (معمولا بليط ها فقط يكساعت پس از رجيستر شدن اعتبار دارن). (اين موضوع در شهرهاي مختلف فرق مي كنه كه ما بسته به تجربياتمون تو بخش خاطرات هركدوم از شهرها اين موضوع رو راجع به اون شهر تا حد امكان توضيح داديم.)

·      - با توجه به اعتبار زماني بليط هاي تك سفر (فرضا يكساعت يا 2 ساعت) گاهي اوقات از يك بليط ميشه بيش از يكبار استفاده كرد. بنابراين حتما مطالب پشت و رو بليط رو بخونيد.

·      - در برنامه ريزي سفر با استفاده از هواپيماهاي ارزان قيمت، قيمت بليط با مسافت شهرها چندان ارتباط مستقيمي ندارد. در بسياري از موارد به صرفه است كه از يك كشور تا كشوري دورتر سفر كرده و سپس بعد از اقامت در آن شهر به شهر ديگري در نزديكي شهر اول سفر كنيد. كلا بهتر است تاريخ هاي مختلف را جهت پرواز به آن شهرها چك كنيد چون قيمت در تاريخ هاي مختلف خيلي متفاوت هست.

·      - معمولا قيمت هتلها و هواپيماها در اواخر هفته يعني روزهاي جمعه تا يكشنبه بالاتر است و روزهاي سه شنبه و چهارشنبه معمولا براي پرواز از نظر قيمت مناسبترند. با اين حال با كمك سايت هاي زير مي توانيد به راحتي بهترين قيمت هاي سفر را حتي بدون انتخاب اوليه مقصد نهايي و بطور مقايسه اي براي چند شهر مختلف  پيدا كنيد.

http://www.skyscanner.net/

http://www.whichbudget.com/

·      - بهتره قبل از سفر برنامه سفر خود و شهرهايي كه قصد اقامت داريد مشخص كنيد، چرا كه معمولا قيمت بليط هواپيما و هتل ها بطور ساعتي تغيير مي كند و معلوم نيست كه چند روز بعد هم امكان خريد با همون قيمت هاي قبلي وجود داشته باشد.

·        - در برنامه ريزي براي استفاده از هواپيماهاي ارزان قيمت اطلاع كامل از فرودگاه مبدا و مقصد و فاصله آن تا شهر مورد نظر حياتي است. گاهي اوقات فرودگاه حدود 70 تا 100 كيلومتر با شهر مورد نظر فاصله دارد و مي بايست 10 تا 13 يورو كرايه اتوبوس تا فرودگاه را بپردازيد.

·      - به زمان پروازها خصوصا در ابتداي صبح زود يا آخر وقت خيلي دقت كنيد . چراكه رسيدن به موقع در فرودگاه و يا رفتن از فرودگاه تا هتل در آخر شب آنهم در يك محيط ناشناخته خيلي مناسب نيست. در نتيجه هزينه تاكسي هم مي تواند كمي سنگين باشد.

·     - با استفاده از نقشه هاي راهنما و همينطور علائم متروها، سعي كنيد نظم مربوط به وسايط نقليه عمومي رو تو هر شهر پيدا كنيد كه نخوايد پول گزاف تاكسي رو بديد.

     -همچنین برای سفرهای بین شهری با قطار امکان خرید كارت هاي Passمدت دار (فرضا 15 روزه) رو خریداری کنید که می تونه امکان گرفتن تخفیف های قابل ملاحظه ای رو به همراه داشته باشه. یکی از دوستانمون با نام صنم (من و اروپا) جزئیات خوبی از این نوع کارت ها رو ارائه کرده که در اینجا به تجربیات و توضیحات ایشون اشاره میشه:

در مورد قطارهای اروپایی انواع مختلف Pass وجود داره که بیشترشون به مسافرین خارج از اتحادیه اروپا فروخته میشه. یک از نوع از Pass ها Global Pass نامیده میشه و این Pass به مسافر اجازه میده در طول پانزده روز متوالی در داخل ۲۳کشوری که شامل طرح است با خرید بلیط تخفیف دار (که عملا Reservation نامیده میشه) به تعداد نامحدود از قطار استفاده کنه.

Global Pass معمولا بصورت درجه یک ارائه میشه و نوع درجه دو فقط برای افراد 12 تا 26 فروخته میشه. چون من و همسرم کل مسیر رو با هم سفر میکردیم و تخفیف 15% برای گروههای دو نفره (Saver 2) اعمال میشد با پرداخت ۴۵۷یورو به ازای هر نفر Global Pass پانزده روزه خرید کردیم. برنامه سفر رو هم طوری تنظیم کردیم که از شهری که با هواپیما به آن وارد میشیم (برلین) تا شهری که با هواپیما از آن خارج میشیم (پاریس) دقیقا 15 شبانه روز فرصت مسافرت با قطار داشته باشیم و از آخرین قطره پولی که دادیم استفاده کنیم!

شاید در مقایسه با برخی گزینه ها مانند اتوبوس بین شهری این نوع خرید مقرون به صرفه به نظر نرسه، ولی بعضی مزایا ما رو ترغیب به استقاده از این روش کرد. مثل: تخفیف بالا در خرید بلیط اصلی، استفاده از واگن درجه یک (صندلی راحت تر، ازدحام کمتر، جای چمدان بیشتر و حتی پذیرایی هر چند مختصر)، رایگان بودن برخی قطارهای محلی (از فلورانس تا پیزا رو مجانی رفتیم) و یا حتی قطار رایگان داخلی کشور گرونی مثل سوییس (اینجا هم از زوریخ تا لوسرن رو رایگان رفتیم و برگشتیم) و همچنین رایگان بودن کروز دریاچه ها (کروز دریاچه زوریخ رو استفاده کردیم) و مهمتر از همه اینها گشت گرون قیمت 96 فرانکی (کروز، قطار، دو نوع تله کابین) در لوسرن که 50% تخفیف گرفتیم.

نکات مهمی هم هست که در استفاده این نوع Pass حتما باید دقت بشه:

اول اینکه در اولین ایستگاهی که سوار قطار میشید باید Pass رو با نشان دادن پاسپورتها مهر کنید. اینکار مستلزم ایستادن در صف طولانی باجه های بلیط هست و کمی باید زودتر در ایستگاه راه آهن حاضر بشید.

دوم اینکه با گم شدن Pass و بلیط، هیچ راهی برای صدور بلیط المثنی وجود نداره. پس هوای این برگه ها رو مثل برخی مدارک مانند پاسپورت حسابی داشته باشید.

برعکس ایتالیا، با این کارت های پس سوئیس کلا تخفیف زیادی وجود داشت. البته قطارهای Regional ایتالیا هم مجانی بود. لینک زیر برخی تخفیفات این کارت ها رو در کشورهای مختلف ارائه کرده:

http://www.raileurope.com/rail-tickets-passes/eurail-global-pass/travel-bonuses.html

این هم لینک سرچ قیمت Reservation:

http://www.raileurope-gcc.com/book-now/article/i-want-to-book-a-point-to-point?re_reservation=yes

وقتی سرچ میکنید توی Name of Pass گزینه Eurail Global Pass را انتخاب کنید.


اقامت :

·     - توجه به نوع هتل هايي كه از سايت هايي نظير Booking.com رزرو مي كنيد بسيار مهمه. بايد توجه داشت فقط و فقط  اتاق هايي از هتل ها كه جلوشون كلمه Free Cancelation قيد شده رو ميشه تا دو يا يك روز قبل از سفر بطور مجاني كنسل كرد و نكته مهمتر اونكه فقط اين نوع از رزرواسيون امكان پرداخت نقد پول هتل رو در زمان مراجعه به هتل فراهم مي كنه و در ساير انواع رزرواسيون وقتي اتاق مورد نظر رو انتخاب كرديد بلافاصله پول از حسابتون كم ميشه!( دوستانی که به کارت اعتباری دسترسی ندارن شاید بهتر باشه از خدمات شرکت های داخلی مثل سایت زورق استفاده کنن که قیمتهاشونم نسبتا منصفانه است).

     - در رزرو هتل ها حتما به نمره رنكينگ و تعداد افرادي كه كامنت گذاشتند توجه كنيد. به خصوص در مورد نمره اي كه مسافرهاي قبلي در مورد لوكيشن و تميزي هتل دادن، چون اين موضوع هم در ارتباط با امنيت منطقه سفر و هم دسترسي ها و هزينه هاي حمل و نقل اهميت داره. حتما حداقل نظرات منفي چند نفر از مسافرهاي قبلي رو تو سايت بخونيد. همچنين ساير امكانات هتل نظير WI FI مجاني، اتاق امانت ساك (Luggage storage) و ... رو هم مورد توجه قرار بدين.

غذا و نوشيدني :

     - همراه بردن برخي غذاهاي آماده وطني جهت تنوع بخشيدن به رژيم مناسب غذايي و كاهش هزينه ها مي تونه انتخاب خوبي باشه.

·     - همراه بردن المنت هاي آبجوش ساز براي جوش آوردن آب و خوردن چاي و قهوه مي تونه برخي اوقات خيلي ارزشمند باشه.

·        - خدا رو شكر تقريبا تو همه جاي اروپا آب آشاميدني همون آب شير هستش و خود مردم اونجا هم همون آب رو مي آشامند. پس بيخود پول آب معدني نديد.

·        - خريد نوشابه از فروشگاههاي بزرگ هم خصوصا در ابعاد 1.5 يا 2 ليتري بسيار به صرفه تره. به خصوص اگه بجاي نوشابه هاي كوكا و پپسي از مارك يا برند خود فروشگاه استفاده كنيد. راستي برخلاف ايران با توجه به قوانين حفظ محيط زيست نوشابه هاي قوطي فلزي ارزونتر از بطري هاي پلاستيكي هست.

·        براي خريد از فروشگاهها بهتر خودتون كيسه همراه داشته باشيد والا بايد براي كيسه هاي نايلوني هم باید پول بديد!

·        - قيمت رستوران ها در اروپا بالاست ،حتي براي فست فود مك دونالد هم مي بايست 6 تا 8 يورو براي هر وعده (اونم یه وعده اروپایی نه ترکی و ایرانی!) هزينه كنيد. اما خريد غذاهاي آماده حداقل براي برخي وعده ها از فروشگاههاي زنجيره اي چون كارفور و ... ميتونه خيلي در كاهش هزينه ها نقش داشته باشه.(جزئيات اين موضوع در لابلاي خاطرات سفرهامون در وبلاگ موجود است.)

·       - در برخي رستوران ها علاوه برقيمت غذا بايد هزينه هاي جانبي مخلفات و خدمات رو هم پرداخت كنيد كه اين موضوع رو هم مورد توجه قرار بدين.

·      -  برای خرید در آلمان فروشگاههای ALDI-و-LIDEL و در اطریش -HOFER-و-LIDEL برای خرید مواد غذایی بسیار ارزانتر میباشند و معمولا در این شهرها بازار روزهایی مثل کوچه شهرستانی تهران وجود دارند که میوه و سبزی بسیار ارزانتر میباشد بعلاوه از مغازه های ترکی میتوان ساندویچهای ترکی که خیلی هم بزرگ هستند(حلال) باقیمت نازلی تهیه کرد.

برنامه ريزي براي گردش :

·    - مطالعه بخش Things to do در سايت tripadviser.com و یا Lonlyplanet.com در برخي موارد براي پيداكردن جاهاي ديدني اون شهر ميتونه مفيد باشه.

·       - هنگام رسيدن در فرودگاه هر شهر مراجعه به دفاتر توريست اينفورميشن یا i ميتونه خيلي راهگشا باشه. اولا اونا كمك مي كنن تا بهترين مسير تا هتل مورد نظرتون رو, رو نقشه نشون بدن و حتي شماره اتوبوس و مترو مورد نظر رو هم براتون ياداشت مي كنن. ( البته گوگل مپ هم همین کارو می کنه) ثانيا معمولا نقشه ها و بروشورهاي توريستي خوبي هم مجاني بهتون مي دن.

·      - گرفتن نقشه شهر از رسپشن هتل و درخواست جهت راهنمايي او براي معرفي جاذبه‌هاي شهر و مسيرهاي دسترسي به آنها كار بسيار مفيدي هست.

·       - به روزهاي كاري، ساعت كار و قيمت بليط هاي موزه ها و ساير اماكن ديدني حتما توجه كنيد. فرضا برخي موزه ها در روزهاي خاصي از ماه مجاني یا تعطیل هستن. (جزئيات اين موضوع در لابلاي خاطرات سفرهامون در وبلاگ موجود است).

·     - داشتن كارت دانشجويي بين المللي ISIC براي دانشجويان ايراني در برخي جاها موجب استفاده از تخفيفات مناسب مي شود. همينطور برخي جاهاي توريستي با داشتن كارت توريستي يا همون پس كارت شهر تخفيف‌هاي خوبي ارائه مي كنن.

امنيت :

·        - مراقب جيب برها، دزدها و يا كسانيكه علي الظاهر براي پرسيدن ساعت و يا خرد كردن پول و يا پرسيدن آدرس به شما مراجعه مي كنن باشيد. خصوصا جوانان سياه پوست و يا عرب آفريقايي تبار و يا آمريكاي لاتين كه در اروپا خيلي زياد حضور دارن. به هيچ وجه با اينگونه افراد وارد صحبت نشويد. وانمود کنید زبان بلد نیستید!

·       -  لزوم رعايت مقررات راهنمايي و رانندگي به خصوص در هنگام عبور از خيابون.

·       -  توجه به جرم بودن خريد كالاهاي تقلبي در اروپا و امكان جرايم و مجازات هاي سنگين در مورد خريد اين نوع كالاها.

·       -  توجه به ساعت تاريكي هوا در هر شهر (تابستان حدود 9 تا 10 شب) و موضوع عدم  امنيت خيابون هاي خلوت.

·        - همراه داشتن داروهاي مجاز و عدم همراه داشتن داروهاي كدئين از هرنوع آن.

ساير موارد :

·        - همراه داشتن كليه مدارك مهم نظير بيمه نامه، بليط برگشت، دعوتنامه و ... جهت عبور از گيت ورود به اروپا. ( اين مدارك رو حتما كنارخودتون داشته باشيد چون تا قبل از ثبت ورودتون به خاك اروپا به هيچ وجه به ساكهاي بزرگتون كه تو بخش بار دادين دسترسي ندارين.)

·        - هماهنگ كردن پاسخ سئوالات احتمالي افسرگذرنامه در بدو ورود به اروپا با تك تك همراهان. سئوالاتي نظير علت مسافرت، محل اقامت، تاريخ و محل بازگشت و ... . تا حد امكان در پاسخ به موارد صداقت داشته باشيد چون هزينه دروغگويي در اروپا خيلي بالاست.

·       -  پرهيز از چنج پول در فرودگاه با توجه به نرخ زياد كميسيون صرافها كه گاهي تا حدود 20 درصد ارزش پول مي شود. درصورتيكه ناچار هستيد فقط 20 تا 50 دلار چنج كنيد. (در مركز شهر معمولا نرخ تبديل كمي منصفانه تر است).

·        - در اروپا نرخ چنج دلار به يورو به هيچ وجه مناسب نيست. ترجيحا فقط يورو باخود ببريد.

·       -  اسكناس هاي 500 و 200 يورويي در بسياري از كشورها بسيار دشوار قابل استفاده در معاملات هستند. سعي شود بيشتر از اسكناس هاي كمتر از 100 يورويي استفاده شود.

·        - همراه داشتن لباس گرم، چتر و ... براي روزهاي باراني كه هوا در برخي شهرها بسيار سرد مي شود.

·       -  مورد نظر قراردادن فروشگاههايي كه در برخي فصول اقدام به حراج اجناس خود مي كنن.

·       -  همراه بردن نيروسنج كوچك جهت اطمينان از وزن بار ساك ها براي استفاده در هواپيماهاي ارزان قيمت ارزشمنده. بهتره جهت احتياط حدود نيم كيلو بار ساكتون كمتر باشه.

·        - بردن گواهينامه بين المللي براي رانندگي درصورت تمايل براي رانندگي.

·      - دانستن زبان فرانسه و حتي اسپانيولي و آلماني به مراتب كاربردي تر از زبان انگليسي در اغلب كشورهاي اروپايي است!

در پایان آرزوی سفری خوش و پرماجرا برای تمام علاقمندان سفرهای ماجراجویانه داریم! ما رو هم در تجربیات ارزشمندتون شریک کنید و برامون نظراتون بذارید!

 (برای دیدن کامنت های بعد از 50 لطفا پس از انتخاب لینک نظر به صفحه دوم مراجعه شود)

شرح هزینه های 19 روز سفر به اروپای مرکزی (سپتامبر و اکتبر 2011)

از اونجا که برخی از دوستان در طی این مدت با اظهار لطفشون به ما، پرسشهای متفاوتی رو در هم مورد هزینه‌های سفر 19 روزه به اروپای مرکزی مطرح کرده بودند، به این خاطر تصمیم گرفتیم تا در این بخش در مورد این هزینه ها یکسری اطلاعات کلی بدیم. راستش جدول کلی هزینه های سفر 19 روزه ما به اروپای مرکزی رو در سرفصل های مختلف میشه به شکل زیر ارائه کرد:
http://s3.picofile.com/file/7495434943/euro_expences.jpg
همانطور که در شرح کامل سفرمون ارائه شده این هزینه ها مربوط به 19 روز سفر به 7 کشور ( لهستان، آلمان، ایتالیا، واتیکان، فرانسه، اسلواکی و اتریش) و 10 شهر (ورشو، برلین، هامبورگ، پیزا، فلورانس، رم، واتیکان، پاریس، براتیسلاوا و وین) برای 2 نفر هستش (یعنی بطور متوسط هر نفر در حدود 3 میلیون تومان).

http://s1.picofile.com/file/7495435585/Euro_Trip_Map.jpg
برای مثال، در مورد غذا ما بیشتر مواقع از فروشگاهها غذاهای آماده می خریدیم. خريد مواد غذايي از فروشگاه علاوه بر كاهش هزينه‌هاي خورد و خوراك مي‌تونه از نظر سلامتي هم خيلي بهتره باشه. به خصوص اگه براي غذاي حلال خيلي حساس باشيد. فرضا يك وعده غذاي ساده در رستورانهاي معمولي اروپا حداقل حدود 10  تا 15 يورو هزينه داره، و اگه از مك دونالد بخريد حداقل 6.5 تا 8 يورو بايد بپردازيد (البته برای تنوع ما هم چندباری امتحان کردیم) اما اگه خودتون امكان غذا گرم كردن و ... رو داشته باشيد (هتل آپارتمانها عمدتا ماکروفر و گاز برقی دارن) باحدود 2 تا 3 يورو راحت ميشه يك وعده غذاي خوب خورد. فرضا قيمتهاي برخي مواد غذايي اصلي در فروشگاه زنجیره ای  كارفور به شرح زير بود:
- نان سفيد تست كه براي 4 وعده يك نفر كافيه  حدود 0.5 تا يك يورو
- كنسرو تن كوچك کمتر از 2 يورو
- كنسرو لوبيا چيتي كمتر از  1  يورو
- كالباس مرغ 6 تا 8 برش متوسط حدود 2 تا 2.5 يورو
- تخم مرغ هر عدد 0.2 يورو
- پنير يك بسته 400 گرمي حدود 2 تا ۲.۵ يورو
- نوشابه 1.5 ليتري 1.5 تا 2 يورو
- انواع ميوه حدود 2 الي 3 يورو به ازاء هر كيلوگرم
در مورد هزینه های حمل و نقل هم همونطور که در متن کامل خاطرات سفرمون شرح دادیم، هواپیماهای ارزان قیمت (رایان ایر و ایزی جت) گزینه مناسبیه و برای مثال میشه یه فاصله 600 تا 700 کیلومتری رو تنها با پرداخت 40 تا 50 یورو طی کرد. (با قطار حدود 150 یورو هزینه داره!) البته بازم تاکید می کنیم که باید حواستون به مقررات مربوط به بار و ... باشه (تو بخش آخر سفرنامه هامبورگ علاوه بر معرفی رایان ایر یکسری از این مقررات رو هم شرح دادیم). در مورد هزینه‌های حمل و نقل داخل شهری و ورودیهای موزه ها هم بهتره از توریست کارت های روزانه هر شهر استفاده کنید که علاوه بر کاهش هزینه های حمل و نقل معمولا برای ورودیه های موزه و ... هم تخفیفاتی رو به همراه داره. همچنین برخی روزها مثل یکشنبه های اول یا آخر ماه برخی موزه ها رایگان هستند که بد نیست حواستون به این چیزها هم باشه. (برای برخی شهرها مثل پاریس و رم ما اطلاعتشو تو متن کامل خاطرات سفرمون گذاشتیم.) امیدواریم که این اطلاعات مفید واقع شود! منتظر نظرات سازنده و پیشنهادات شما دوستان هستیم! از آخرهای اردیبهشت 1391 دور دوم یا بهتره بگیم سوم سفرامون به اروپا رو شروع کردیم که انشا ا... در هفته های آتی شرح اوناروهم تو وبلاگ می ذاریم!  (البته در این اواخر تلاش کردیم تابرخی از سفرنامه های سالهای قبلی به شهرهایی نظیر مسکو رو هم تو وبلاگ بذاریم که خوشبختانه بخش هایی از خاطرات مسکو را فعلا تو وبلاگ گذاشتیم)

روزنوزدهم سفر –  وين ( اتريش) – بخش سوم –  در مسير بازگشت

صبح يكم زودتر از خواب بيدار شديم و براي صبحانه پايين رفتيم. براي صبحانه نفري 4.5 يورو پرداختيم. راستش صبحونه اش بد نبود ولي متاسفانه تخم مرغ سرو نمي شد و بايد با كره و مربا و پنير و مخلفات، سر و ته قضيه رو هم مياورديم!

 

Photos of Meininger Hotel Wien Downtown Franz, Vienna

 

نهايتاً قبل از ساعت 9 از هتل خارج شديم و از اونجاييكه براي رفتن به فرودگاه 2 راه وجود داشت كه اوليش اتوبوس با پرداخت 7 يورو و دومي ترن سريع السير مستقيم با نام (City Airport Train) CAT بود، راه دوم كه مطمئن تر و راحتتر بود رو انتخاب كرده و راهي شديم.

 فرودگاه وين فرودگاه بسيار بزرگ و مدرني به حساب مي ياد كه نظم خاصي هم داره. با عبور از گيت بازرسي عملاً مهر بر ويزاي شينگنمون خورد و از خاك اتحاديه اروپا خارج شديم.

اين بار هم مقصد اوليه مسكو بود، شهر زيبايي كه بدمون نمي اومد توقف چند روزه اي هم اونجا داشته باشيم اما چون گرفتن ويزاش خودش يه داستان ديگه داره فعلا قيدشو زديم. ( البته یکیمون قبلا يه سفر 8 روز به مسكو رو هم تجربه كرده که خاطرات اون رو هم تو وبلاگمون گذاشتیم!).

http://s3.picofile.com/file/7499138602/DSC03696.jpg

 

غروب چند ساعتي در سالن ترانزيت مسكو منظر شديم كه با توجه با اينترنت مجانيش خيلي هم سخت نگذشت. گشت و گذار در فري شاپ مسكو هم چندان بدك نيست، هرچند قيمتاش قابل تصور ما نيست! مثلا قيمت عروسكهاي ماتروشكا حتي كوچكترين سايزش يه چيزي حدود 400-500 هزار تومن در ميومد! ولي خيلي خوشگل بودن!

ادامه نوشته

روز هجدهم سفر –  وين ( اتريش) – بخش دوم –  شهر قديمي

روز دوم اقامتمون تو وين عزم و جزم كرديم كه ديگه كل رينگ مركزي يا همون شهر قديمي رو يكجا بازديد كنيم و خوشبختانه چون هتلمون نزديك رينگ مركزي بود پياده راه افتاديم. رینگ وین خیابانی است که منطقه یک این شهر را از دیگر مناطق جدا می کند. وین قدیم همین منطقه یک بوده و جایی که امروز رینگ وین قرار دارد باروی اطراف شهر بوده است. با گسترش شهر، بارو تخریب می شود و خیابان کنونی جای آن را می گیرد. اشراف ساختمان های گران قیمتی در دو طرف این خیابان می سازند و به تدریج به یکی از باشکوه‌ترین خیابان‌های اروپا تبدیل می شود. بیشتر آن ساختمان ها حالا به هتل های گران قیمت تبدیل شده اند.

اولش گفتيم يه چرخي با تراموا دور حلقه مركزي بزنيم تا يه ديد كلي از منطقه دستمون بياد اما متاسفانه جهت برعكس رفتيم و از رينگ خارج شديم. خيابونها و ساختمونها تو وين نظم خاصي دارن. بيشتر خيابونهاي مسكوني كه ما ديديم همه ساختمونهاش يكدست بودند. فرضاً همه آپارتمانها سه طبقه يا چهار طبقه بودند، حتي نماي ظاهريشون هم مشابه بود.

http://s3.picofile.com/file/7499124729/011.jpg

بعدش راهي ميدون موزه شديم.

http://s3.picofile.com/file/7499127197/055.jpg

توي اين دريچه ها نگاه مي كردي و تمام اشياي داخل موزه رو با يه فيلم و موسيقي نشون ميدادند!


http://s1.picofile.com/file/7499128381/061.jpg

بنایی بلند و نتراشیده که البته هنوز مورد استفاده قرار میگیرد و برج بلندی دارد که بايد 3.5 یورو بدي و از 300 پله اش نفس زنون بالا بری.

http://s3.picofile.com/file/7499133973/124.jpg

راستش اولش خيلي سخته به خصوص اينكه دوار و تنگ شبيه پله هاي عالي قاپو هستند و تعداد زيادش و مواجهه با ساير توريست‌ها كه دارن پايين ميان آدمو گيج ميكنه. اما وقتي بالا مي‌رسي ديگه همه چيو فراموش مي كني و از پنجره هاي 4 طرفش ميتوني كل شهر وين رو از بالا تماشا كني.

http://s3.picofile.com/file/7499134301/130.jpg

يكم انرژي گرفته و اينبار با مترو راهي ساختمونهاي سازمان ملل شديم. مقر سازمان ملل در وین، در سال ۱۹۷۹ ساخته شده و از نظر اهمیت، سومین رتبه را در جهان دارد. سازمان ملل در بخشی از وین واقع شده که به آن Donauinse  یا  Danube Island گفته می شود. چونكه وسط جزيره اي بين دوشاخه رود قرار داره.

این مجموعه که از مرکز شهر يكم فاصله دارد، سازمان ها و دفاتر متعددی را در بر می گیرد. به عنوان مثال سازمان توسعه صنعتی يا همون يونيدو، سازمان انرژی اتمی، و... در این مجموعه قرار دارند. ساختمان سازمان ملل متعلق به اتریش است و سازمان ملل متحد آن را از اتریش اجاره کرده، البته به بهایی سمبلیک: یک یورو در سال! خلاصه وقتي اونجا رسيديم خواستيم بدون اعتنا وارد دروازه ورودي بشيم اما نگهبان جلمونو گرفت و گفت بازديد فقط تا ساعت 2 ظهر و اونم با ليدر تور امكان پذيره!

http://s3.picofile.com/file/7499135806/145.jpg


ادامه نوشته

روز هفدهم سفر –  وين ( اتريش) – بخش اول –  اطراف رودخانه رينگ مركزي

حدود ساعت 1 ظهر در ايستگاه پاياني، سفر كوتاهمان از براتيسلاوا تمام شد و درست زمان گرفتن ساك بود كه با بي دقتي راننده ساك خانمي چپ شد و روي پامون افتاد كه البته نتيجه ختم به خير شد چون زياد دردمون نيومد اما خانوم جوان كه خيلي خوب انگليس حرف مي زد، با عذرخواهي راه صحبت رو باز كرد و ما هم كه نقشه وين رو در دست داشتيم، ازش كمك خواستيم و به راحتي مسير هتلمونو پيدا كرديم.
براي رفتن به اونجا چند قدم تا ايستگاه مترو كه همون جلو بود رفتيم. ايستگاه مترو وين به جرات مجهزترين و شيك ترين ايستگاهي بود كه در كل اروپا ديده بوديم. تو ايستگاههاي مترو وين علاوه بر پله برقي آسانسورهاي شيشه اي بسيار شيكي تعبيه شده بود و ديگه خبري از به كول كشيدن ساك سنگين مثل پاريس و برلين نبود و از همه مهمتر ترن هاي مترو بسيار نو و تميز بودند. تنها مشكلي كه مي شه بهش اشاره كرد تعداد نه چندان كم سگهايي بود كه مسافرها همراهشون به قطار يا تراموا مي آوردند! البته چندجا تابلو زده بودند كه حتما بايد پوزه بند و قلاده داشته باشند و ... .

خلاصه به راحتي از دستگاه بليط 48 ساعته رو به قيمت هر كدوم 10 يورو خريديم تا ديگه تو شهر نگران حمل و نقل عمومي و هزينه هاش نباشيم. در اتريش مي بايست بليط رو براي اولين بار در دستگاه رجيستر مي كردي و چون 48 ساعت اعتبار داشت، ساعت اولين رجيستر روش ثبت مي شد تا بازارس هاي مخفي بطور اتفاقي اونو چك مي كردند. مساله اي كه در كل اقامت بيست روزمون در اروپا اتفاق نيافتاد !

http://s1.picofile.com/file/7499129779/083_2_.jpg

 

نكته جالب وجود يك سبد پر از سيب هاي واقعاً بزرگ (هر كدم اندازه يه طالبي كوچيك) و قرمز رو پيشخون بود كه به شدت چشمك مي زد و موجب شد كه از رسپشن بپرسيم آيا اونا پوليه؟ كه اون اولش تعجب كرد و بعد گفت نه لطفاً از خودتون پذيرايي كنيد و ماهم راستش نامردي نكرديمو تو 2 روز اقامتمون چندين بار از طعم منحصر به فرد اين سيب هاي خوشمزه بهره جستيم.

وقتي بالا رفتيم با ديدن راهرو و اتاق بسيار مجهزمون گل از گلمون شكفت! راستش با تجربه شهرهاي قبلي و رنج قيمتي كه ما معمولا هتل ها رو سرچ مي كرديم، انتظار چنين هتل لوكس و زيبايي رو نداشتيم. اما با ديدن نامه روي ميز داخل اتاق همه چي روشن شد، چراكه مدير هتل به عنوان اولين مهمون‌هاي اون اتاق بهمون خوشامد گفته بود و از قرار چون اين هتل تازه افتتاح شده بود، تخفيف مناسبي داده بودن كه در نتيجه از شانس خوب ما اين تخفيف در سايت بوكينگ امكان استفاده ما رو هم فراهم كرده بود!

به هرصورت به ناچار وسايلو تا هتل برديم و در حاليكه حدود ساعت 6 بود دوباره بيرون رفتيم. مسير انتخابي ساحل زيباي رودخونه يا همون رينگ اصلي بود كه شهر قديمي رو از شهر جديد جدا مي كرد. در طول مسير كه دو طرفش چمنكاري و گلكاري بود، دختر و پسر و پير و و جوون با گوشي هاي هندزفري داشتن مي دويدند و برخي هاشون سگ هم داشتند كه دنبالشون مي دويد. البته بازار اسكيت سوارها و دوچرخه سوارها هم نسبتاً داغ بود و البته حسادت ما رو كه اينا مي تونن از چنين هواي دلپذير و فضاي زيبايي بهره بگيرند  رو حسابي تحريك كرد!

 

http://s1.picofile.com/file/7499124294/005.jpg

 

بگذريم، ديدن چشم اندازهاي زيبا و البته برجي كه اولش فكر كرديم برج ميلادشونه و چندتا باهاش عكس انداختيم و بعد فهميديم نه بابا كارخونه زباله سوزيه! و ... وقتمونو تا غروب مشغول كرد و در حاليكه قصد داشتيم به لونا پاركشون بريم و چرخ و فلك نسبتا معروفشونو ببينيم، عملاً از مسير كاملا منحرف شده بوديم و حتي راهنمايي‌هاي يكي دو شهروند اتريشي كه يكيشون دخترجوون اسكيت سواري بود كه با نهايت ادب و احترام برخورد كرد هم افاقه نكرد و نهايتاً در حاليكه خيابون ها رو درست و حسابي نمي شناختيم همينطور جلو مي‌رفتيم. البته درست جلوي مجموعه ورزشي كه استخر بود صداي آشناي هموطني رو ديديم كه داشت با موبايل صحبت مي كرد اما بعد كه چند لحظه وايساديم ديديم نه بابا يارو دارو با زن و بچه‌اش دعوا مي كنه و نميشه اينجوري ازش آدرس پرسيد. راستش خيابون‌هايي كه ما رفتيم پر بود از زن و مرد ترك و حتي رستوران‌هاي تركي و جالبه اينكه انگار ترك ها بجز آلمان، وين رو هم تسخير كردن!

 
ادامه نوشته

روز هفدهم سفر – براتيسلاوا ( اسلواكي) – بخش دوم –  قلعه و شهر قديمي

صبح فردا خيلي زود از آپارتمان خارج شديم و اين بار به سمت قلعه قديمي شهر كه يادگار قرن 13 بود حركت كرديم. از اونجائيكه شناخت درستي از مسير نداشتيم، تقريبا كل قلعه رو دور زديم و از در اصلي وارد شديم. قلعه بالاي يه تپه بود و از بسياري از نقاط شهر مي شد اون رو ديد، به خصوص در شب كه نور افكنهاشو روشن مي كردند خيلي منظره زيبايي در كنار رود دانوب داشت. به هنگام ورود دهها توريست خارجي كه عمدتاً سنشون بالاي 70 سال بودن رو هم زيارت كرديم.

 

http://s1.picofile.com/file/7499144187/038.jpg

و نهايتاً از بالاي محوطه قلعه از مناظر زيباي چشم انداز شهر كوچك براتيسلاوا و رودخانه دانوب لذت برديم.

 

http://s1.picofile.com/file/7499143545/034.jpg

اما راستش خود قلعه چيزي زيادي براي گفتن نداشت و كلش بازسازي شده بود. همون موقع هم كلي عمله و بنا داشتند ترميمش مي‌كردن.


http://s1.picofile.com/file/7499144836/039.jpg
بخش قديمي شهر كه منطقه كوچيكي رو به خودش اختصاص داده و ورود ماشين به اون ممنوعه رو تماما ميشه با پاي پياده در عرض يه ساعت يا كمتر گشت زد. كوچه پس كوچه هاي قديمي و زيباي شهر حس خيلي خوبي به آدم ميده.

 
و همچنين مجسمه ایگناس خوش تیپ كه ایگناس مردی از اهالی براتیسلاوا بوده که به ظاهرش اهمیت زیادی می داده و ظاهراً مهربان هم بوده... پس از فوت او در سال 1967 مردم مجسمه ی او را می سازند و به یاد او در خیابانی که همیشه از آن رفت و آمد می کرده، می ذارند.
bratislava street sculpture

در كوچه هاي تنگ و باريك براتيسلاوا پلاك هاي زريني در دل سنگفرش ها به چشم مي خوره كه اینها نشان دهنده ی مسیری هستند که شاه و ملکه پس از تاجگذاری از آن عبور کرده اند!

http://s3.picofile.com/file/7499146448/062.jpg

در ميون اين صنايع دستي عروسكهاي خيلي خوشگلي بود كه از پوست ذرت درستشون كرده بودن. اول قصد داشتيم بخريمش اما بعد گفتيم شايد زود بپوسه و به اين خاطر بجاي اون يك تابلوي ديگه خريديم.

 
ادامه نوشته

روز شانزدهم سفر – براتيسلاوا ( اسلواكي) – بخش اول –  شبهاي شهر قديمي

تمام تصوير ذهنيمون از براتيسلاوا برميگشت به فيلمي با نام دروازه زمان كه در زمان كودكي ديده بوديم و ماجرا از اون قرار بود كه برادر و خواهري همراه با بچه هاي مدرسه مي رن بازديد موزه شهر و از قضا برادره كه يكم شيطون بوده مي ره تو يك ساعت قديمي و كلاهشو جا مي ذاره و اين موجب ميشه اون دوتا از هر دروازه اي كه رد ميشن به گذشته بر مي گردن و ... . با اين وصف هميشه حس خوبي نسبت به اين شهر داشتيم و وقتي مي خواستيم براي سفر دور اروپامون برنامه ريزي كنيم از شانس و اتفاق، فاصله براتيسلاوا تا وين حدود 65 كيلومتر بود و اين شد كه با توجه به اينكه رايان اير از پاريس به وين پرواز نداشت ، اما به براتيسلاوا داشت، با يك تير دو نشون زديم تا يك شب هم در شهر براتيسلاوا اقامت كرده و اين شهر كوچك رو هم تفرج كنيم.
http://s3.picofile.com/file/7499141933/014.jpg
خلاصه حدود ساعت 7 شب سر موقع پروازمون از پاريس فرود اومد و خوشبختانه اينبار هم هيچكس نه پاسپورت خواست و نه پرسشي از ما مطرح كرد، اصلا پليس هم در كار نبود! كلا فرودگاه براتيسلاوا خيلي كوچيكه و اصلا نمي شه گفت كه فرودگاه پايتخت يك كشور محسوب ميشه. از قرار تنها پروازهاي برخي شهرهاي اروپايي به اونجا انجام ميشه و با توجه به اينكه فرودگاه وين كمتر از 60 كيلومتره، پروازهاي خارج اروپا رو از اون طريق ساپورت مي كنن.
پس از خروج از سالن فرودگاه، مي بايست ايگور صاحب هتلمونورو ميديم. شب قبل چندين بار ايميل زده بوديم و آخرسر قرار بود كه با پرداخت 18 يورو ناقابل بياد فرودگاه دنبالمون. راستش شايد مي‌شد با اتوبوس يا ترن هم خودمون با هزينه كمتر بريم اونجا اما چون حوالي غروب و تاريكي هوا مي‌رسيديم، بهتر ديديم كه يكم بيشتر سر كيسه رو شل كنيم و اين شد كه پس از دقايقي انتظار ايگور كه مردي در حدود 40 ساله بود رو ديديم. ايگور پس از شناخت ما جلو اومد و بعد با ماشين او وارد شهر براتيسلاوا شديم. اولش شهر جديد و تابلوهاي بزرگي كه حكايت از صنايع انتقال يافته از ساير كشورهاي غروبي به اونجا بود رو پيش رو داشتيم و بعد كم كم وارد شهر قديمي شديم. البته كلا شهر خيلي بزرگ نبود و حدود يك ربع بعد به مقصد رسيده بوديم.

اونجا بود كه فهميديم هتلي در كار نيست و اين آقاي ايگور 10 تا آپارتمان داره كه به توريست ها اجاره مي‌ده و به اين خاطر با همراهي او وارد دروازه اي شديم كه در محوطه حياطش چندين ساختمان نسبتا بزرگ قرار داشت. با عبور از ساختمان هاي جلويي، به ساختمان مورد نظر رسيديم، كه البته ريخت ظاهرش نشون از پيشينه زمان كمونيست و همون بي‌سليقگي ها داشت. اما اتاقمون كه در طبقه دوم بود نسبتا تميز بود.به خصوص اونكه جاش در مركز شهر قديمي فوق العاده بود و اين باعث شده بود در سايت بوكينگ نمره اش حدود 9 باشه. ايگور پس از اينكه پول اتاقمونو داديم، يه نقشه درآورد و جاهاي مهم توريستي كه همگي همون نزديكي ما بود رو برامون علامت زد. اما وقتي ازش خواستيم برا فردا يكم براي تخليه اتاق بيشتر وقت بده، ترش كرد و گفت همون ساعت 11 بايد اتاقو ترك كنيم!

بعد از رفتن ايگور، با توجه به خستگي ناشي از فعاليت كل روز و البته يكم هم ترس ناشي از شب در يك محيط ناشناخته، اولش مي خواستيم قيد بيرون رفتن بزنيم. اما بعد به خودمون نهيب زديم كه بابا مگه چقدر وقت داريم كه اينجوري وقتمونو هدر بديم و اين شد كه با عبور از محوطه تاريك حياط، به خيابون نسبتا خلوت پا گذاشتيم. راستش هنوز يكم از منطقه ترس داشتيم، چون ذهنيت مناسبي از امنيت كشورهاي بلوك شرق وجود نداره اما بعدش با حدود 50 قدم پياده روي به محوطه گلكاري شده كنار ساحل رود دانوب رسيديم. و با ديدن مردمي كه به صورت تك و توك در حال تفرج بودن يكم دلمون قرص شد. منظره دانوب در شب خيلي قشنگه و اولين چيزي كه توجهمونو جلب كرد پل UFO بود. این پل که برجی شبیه سفینه های فضایی دارد، به UFO شهرت پیداکرده است. سفینه در واقع رستوران شیک و گرون قیمتيه که هم از طریق 430 پله می توان به آن رسید و هم آسانسور داره.


http://s3.picofile.com/file/7499145478/048_2_.jpg



ادامه نوشته

روز شانزدهم سفر – فرانسه - پاريس (PARIS)– بخش پنجم –  بالاي برج ايفل

صبح آخرين روز اقامتمون در پاريس به سرعت ساكهامون بستيم و چون پروازمون براي براتيسلاوا عصر  بود تا ظهر مي تونستيم بازم تو پاريس به گردش اختصاص بديم. اما چون مقررات جديد بسياري از هتلها زمان چك اوت رو 11 صبح اعلام كرده بودند به ناچار بايد اتاقمونو تحويل مي داديم.

از اينا كه بگذريم اين بار مقصدمون برج ايفل بود تا شايد با يكساعت زودتر از ساعت شروع به كار برج، بتونيم از پس جمعيت منتظر براومده و بالاخره بالاي برج ايفل رو از نزديك تماشا كنيم. اما با اينكه ساعت 8.30 صبح اونجا بوديم با ديدن صف چندصدنفري كوپ كرديم. جالب اينكه درست كنار ما دروازه‌اي بود كه افراديكه اينترنتي بليط برج رو خريده بودن بدون اونكه صف زيادي رو پيش رو داشته باشن مستقيما وارد بخش سوار شدن به آسانسورها مي شدن. ماكه امكان پرينت رو نداشتيم از اينكه اين فرصت رو از دست داديم يكم دپرس شديم. بالاخره پس از اونكه ساعت 9.30 در و باز كردن، ما هم در امتداد جمعيت پس از چك هاي امنيتي بليطمونو خريديم. قيمت بليط تا طبقه دوم 8.5 يورو و تا نوك ايفل 14 يورو بود. با اينكه دوست داشتيم نوك ايفلم زيارت كنيم اما راستش با خيل جمعيت و ظرفيت كم آسانسورهاي كوچك فوقاني، ريسك نكرديم و اين شد كه نهايتا با آسانسورهاي كه نسبتا بزرگ بودند به طبقه دوم برج ايفل اكتفا كرديم.

 

http://s3.picofile.com/file/7498560428/006_2_.jpg

 

هواي غبار آلود پاريس، منظره رود سن و ساير بناهاي تاريخي همه از اون بالا شكل ديگري دارن. جالب اونكه همه چي هم ساختن يعني از رستوران گرفته تا فروشگاه سوغاتي فروشي و ... . تو اين وادي گرفتن عكس هاي متعدد از چپ و راست هم توسط توريستها دنبال مي‌شد و البته خوشبختانه چون ما تو همون سري هاي اول بازديد كننده بوديم، هنوز اونقدر شلوغ نبود كه دست و پاگيرمون بشه.

 

http://s1.picofile.com/file/7498560642/034_2_.jpg

...............

اين ايميلو كه دقيقا نمي دونیم منبعش كجاست اينجا مياریم . نسبتا جالبه:

 

در استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی «آدم» باشید!

سیستم حمل و نقلی پاریس به نظر من سیستم تقریبا کاملی است که به تمام نقاط شهر خدمات رسانی می کند اما این سیستم گرچه به نظر می رسد ایرادات کمی داشته باشد اما نگرانی ها درباره فرهنگ استفاده از این سیستم ها مشاهده می شود.
بنابراین شهرداری پاریس با استفاده از تبلیغات فرهنگی دنبال فرهنگ سازی است.
اخیرا وقتی تبلیغات شهری مخصوصا در فضای مترو را مشاهده می کنیم این تبلیغات معنا دار دیده می شوند.
شاید افرادی که در استفاده از وسایل حمل و نقل پاریس اینگونه رفتار می کنند به خود آیند که یعنی من شبیه این حیوانات هستم؟
اما این تبلیغات چه هستند:


 درباره شهرهای دیگر اطلاعی ندارم اما در مترو های پاریس صندلی های تاشویی وجود دارد که نزدیک درهای ورودی واگن های مترو است وقتی مترو شلوغ است بهتر است که مسافر متوجه شود که با ایستادن فضای بیشتری را در اختیار سایر مسافران قرار می دهد. این تصویر هم چنین وضعی را تشریح می کند. یعنی فردی را نشان می دهد که این فرهنگ را ندارد و بدون توجه به مسافران دیگر شبیه یک حیوان به راحتی در صندلی خود لم داده است.
این تبلیغ که نمادهای خطوط مترو و رنگ هاش را نشون میده و در این مورد خط 2 و 3 را نشون داده می گه: تنبلی کردی و فضای زیادی را اشغال کردی . سرزنش های دو یا سه باره دیگران روبروته.

"متاسفانه ما چون نمی دونستیم َ تو راه فرودگاه همش رو اين صندلي تاشوها مينشستيم! چون بار داشتيم و مي خواستيم به در نزديكتر باشيم!"
 
ادامه نوشته

روز پانزدهم سفر – فرانسه - پاريس (PARIS) – بخش چهارم –  موزه لوور

صبح در حاليكه مي دونستيم امروز به جهت آنكه اولين يكشنبه اول ماه اكتبره و مطابق با روال، موزه لوور مجانيه و احتمالا به جهت تعطيلي و فرار از پرداخت بليط 14 يورويي جمعيت بيشتري هجوم مي‌يارن، سريع بساط صبحونه رو جمع كرديم و سعي كرديم قبل از شروع به كار موزه اونجا باشيم و اين شد كه با مترو به سمت ايستگاهي كه نام لوور رو يدك ميكشه حركت كرديم.

راستش وقتي از مترو بالا اومديم به يكباره يه حجم جمعيتي چند هزار نفره رو ديديم كه يكم جا خورديم و گفتيم نكنه اينا برا موزه اومده باشن! اما بعد كه خوب دقت كرديم ديديم همشون لباس ورزشكاري تنشون بود و كلي غرفه غذا و نوشيدني هم علم شده بود كه ازشون پذيرايي كنه. از قرار از اين بساط‌هاي دوهمگاني و ... است كه تو ايرانم گاهگداري برگزار ميشه است. اما تيشرتهاشون خيلي قشنگ بود و يكم قلقلكمون داد كه ببينيم آيا مام كاسب مي شيم يا نه؟! اين شد كه به سمت غرفه مربوطه رفتيم. اما مسئولش كه خانم جواني بود مودبانه گفت كه بايد قبلا اينترنتي ثبت نام مي كرديم و خلاصه انشا ا... براي سال بعد و ... . كه ما گفتيم ما كجا و سال بعد كجا و ... !

به هر صورت از اونجا كه نگران شديم نكنه از صف موزه جا بمونيم سريع به اون سمت حركت كرديم و البته كنار ما هم چند نفري با سرعت راهي بودند. وقتي وارد محوطه ميدونگاهي لوور شديم راستش عظمتش مارو گرفت و بعد از اون بود كه ديديم جمعيتي در حدود 300 يا 400 نفر جلوي در ورودي هرم شيشه اي صف كشيدن و مردم هم با سرعتي شبيه دويدن به اونا اضافه ميشن. 


http://s1.picofile.com/file/7498558488/113.jpg

ماهم كم نياورديم سريع خودمونو آخر صف چسبونديم و در حاليكه هنوز حدود 45 دقيقه به شروع كار موزه در ساعت 9 مونده بود، جمعيت هر لحظه تصاعدي بالا مي رفت و ديگه حوالي ساعت 9 نمي شد انتهاي صف چند هزار نفره لوور رو با چشم ديد.

 


سر ساعت 9 در موزه باز شد و جمعيت با همون نظم مثال زدني كه تجسمش براي ما ايراني ها يك سخته در رديف هاي منظم جلو رفتند و كمتر از 10 دقيقه ماهم وارد هرم شيشه اي شده بوديم. 


http://s3.picofile.com/file/7498555799/017.jpg

هرميكه هم از داخل و هم از بيرون علاوه بر عظمت زيبايي منحصر به فردي داشت به طوريكه از داخل و از بيرون مي شد محوطه مقابل كه محل گذر افراد بود رو تماشا كرد و يجورايي نور زيبايي هم به داخل موزه منعكس مي كرد.

..............

حوالي ظهر بود كه بالاخره وارد ورودي هاي مربوط به سالن ايران شديم. البته بخشهايي كه شاهكار مربوط به آثار تاريخي ايران ميشه يا همون دروازه‌هاي تخت جمشيد در بخش ورودي و تقريبا خارج از سالن در كنار ساير آثار مربوط به تمدن بين النهرين ارائه شده است.

http://s1.picofile.com/file/7498557632/084.jpg

ديدن چندين ديوار بزرگ با نقش شيرهاي معروف تخت جمشيد كه همگي از فرط سالم بودن انسان رو به شگفتي وا مي‌داشت در كنار تعداد نسبتا زيادي از هموطن‌هاي ايراني كه به نوعي سهم غالب بازديد كنندگان آن بخش از موزه لوور رو تشكيل مي دهند، حس خاصي از حس عشق به وطن و افتخار رو به آدم القا مي كنه. هرچند از اونجا كه اين سالن در طبقه دوم و طرف ديگر موزه قرار داره كمتر مورد توجه بازديد كنندگان عمومي موزه قرار مي گيره و نسبت به ساير بخش ها از جمعيت تراكمي كمتري برخورداره. 

با ديدن اين آثار اولش آدم شايد تاسف بخوره كه چرا اين آثار به نوعي از ايران دزيده شد و تو وطن نيستند اما بعدش وقتي خوب فكر مي كني، مي شه گفت كه اينها به نوعي شناسنامه هويتي ما براي يادآوري به خودمون و ساير مردم دنياست تا به ما به چشم آدم هاي وحشي و غير متمدن نگاه نكنن. شايد اگه اين آثار همچنان تو وطن مي موندن، الان گوشه يكي از موزه هاي نيمه تعطيل و يا حتي انبارهاي نه چندان استاندارد ميراث فرهنگي در آستانه تخريب قرار مي گرفتند و ... .


در كنار رود سن دقيقا در وسط محوطه خشكي كوچكي كه رود سن رو به دوشاخه تقسيم كرده، بناي نه چندان بزرگ كليساي نتردام قراردارد كه كتاب و سپس فيلم گوژپشت نتردام آن را به شهرت جهاني رسوند.
http://s3.picofile.com/file/7498559351/124.jpg
ادامه نوشته