خاطرات سفر به دور اروپاي مركزي- روز ششم سفر- آلمان- هامبورگ (Hambourg)
فردا صبح كه ديگه خستگيمون تا حدود زيادي برطرف شده بود، آماده شديم تا با بهره گيري از فرصتي كه سايت http://www.newhamburgtours.com و تورهاي يكروزه مجاني فراهم مي كرد با گوشه و كنار شهر آشنا بشيم. اين شد كه با ماشين دوستمون تا ايستگاه قطار اومده و با خريد دو بليط مترو 1.3 يورويي امكان استفاده از وسايل نقليه براي يكساعت برامون فراهم شد. البته تو آلمان كسي از آدم در ترن و اتوبوس بليط نمي خواد اما بازرس هاي مخفي يه دفعه كنارت سبز مي شن و اگه بليط نخريده باشي بار اول 40 يورو جريمه داره و بدتر از همه سابقه ات خراب ميشه و شايد تو گرفتن ويزاهاي بعدي هم تاثير داشته باشه!
بگذريم خلاصه ما با پسردوستمون در محل تجمع توريست ها كه در سالن اجتماعات شهر با نام رات هاوس Rathaus بود حاضر شديم.
خوشبختانه اين بار هم سر موقع رسيديم و تازه جمعيت تكميل شده بود و آماده حركت بودند. در ميدان اصلي بخش قديمي شهر ساختمان زيبايي قرار داره كه ساعت و مجسمه هاي زيباي آن توجه هر بيننده اي رو به خودش جلب مي كرد.
ليدرمون كه دختر جواني با سيماي چيني اما ظاهرا با مليتي آمريكايي بود ما رو اول لب رودخونه برد و همه رو رو پله ها نشوند و از تاريخچه ميدون و هامبورگ صحبت كرد. ظاهراً اولين بار در اين شهر همبرگر رو اختراع كردن!

در اين حين تماشاي رودخانه و چشم انداز قشنگش و از همه جالبتر پرندگاني كه بدون هيچ ترسي از دست مردم و به خصوص بچه ها تكه نون مي خوردند در نوع خودش جالب بود.

بعدش ميدون رو دور زديم و در حاليكه وسط ميدون چادرهاي نمايشگاه سيار محصولات BIO برقرار بود، بدون توجه به اونها ليدرمون مختصري از تاريخچه تالار بزرگ شهر كه تو همون ميدون بود برامون گفت، تالاري كه داخلش بسيار زيبا و قشنگ بود اما بدي اين تورها اين هستش كه خيلي به شما وقت نمي دن داخل اماكن رو تماشا كني و يه دل سير عكس و فيلم بگيري!
در ادامه بازهم با كمي پياده روي اينبار به كليساي قديمي تري رسيديم كه بخش هايي از آن خراب شده و سوخته بود. ارتفاع كليسا و چشم انداز بيروني آن بسيار جالب بود.

در نرده هاي اطراف پل نيز قفل هاي عشاق كه به نشانه پايداري عشق به نرده هاي كناري بسته شده بود نيز منظره جالبي رو متصور مي ساخت. راستش بيان احساس لحظاتي كه در رودخانه هامبورگ و اطراف آن سپري مي شد چندان ساده نيست اما بايد اعتراف كرد كه حس بسيار شيرينيه.


باور قلبی ما اینه که سفر نه تنها هزینه نیست، بلکه یجورایی سرمایه گذاریه. چرا که خاطرات ارزشمندش تا پایان عمر همراهمونه و یادآوری اونا در طول زمان احساس لذت بخشش رو بارها و بارها در خاطرمون زنده می کنه.