خاطرات سفر به دور اروپاي مركزي - روز هفتم سفر – ايتاليا - پيزا (Pisa)
حوالي ظهر بود كه بالاخره هواپيما در فرودگاه كوچك شهر پيزا به زمين نشست و ما هم با كمي نگراني بابت چك كردن پاسپورت ها (با اينكه ويزاي شينگن داشتيم) وارد محوطه سالن شديم. اما انگار نه انگار كه پرواز بين دو كشور انجام شده بود، چرا كه هيچ گيت بازرسي اي وجود نداشت و ما هم با گرفتن ساكمون از سالن ترانزيت خارج شديم. فقط سگهاي جستجوگر مواد مخدر كه توي سالن به هركي مشكوك مي شدن از سر و كولش بالا مي رفتن (البته فقط به يكنفر گير دادن!) يكم ترسناك بود كه خوشبختانه اونام به ما كاري نداشتن و همه چي به خير گذشت!

در سالن اصلي فرودگاه بازم طبق معمول به سراغ دفتر اطلاعات توريستي (i) رفتيم و اين بار خانم جواني كه كاملا به انگليسي مسلط بود روي يه نقشه كوچيك راهنماييمون كرد كه در شهر بسيار كوچك پيزا چه جاهايي ارزش ديدن داره و اينكه وقتي پرسيديم ساكمونو كجا بذاريم گفت كه در ايستگاه ترن شهر كه همون سر راهمون بود مي شه بارها را بسپريم. آخرش پرسيد از كدوم كشوريم و با پاسخ ما در ليستي كه انگار از صبح نام كشورهاي مراجعين رو ثبت كرده بود و جلوي هركدوم چوب خط كشيده بود، اسم ايران رو هم اضافه كرد!
از ايستگاه قطار با توجه به اعتبار يك ساعته بليطمون دوباره سوار اتوبوس شديم تا به مركز شهر بريم اما راستش هنوز سوار نشده پياده شديم. چون شهر پيزا اينقدر كوچيكه كه مركز شهر همون كل شهر قديم رو شامل ميشه كه ما اگه ميدونستيم همه رو پياده ميومديم. اولش با ديدن دروازه قديمي و ديوار قلعه مانند از اتوبوس پياده شديم و گفتيم بازديدمونو از همين جا شروع كنيم. اما وقتي از دروازه گذشتيم و محوطه پر از توريست رو ديديم به يكباره علاوه بر يك ساختمون گنبدي شكل سفيد با معماري زيبا و يه كليساي بزرگ و از فاصله اي نه چندان دور برج كج پيزا خودنمايي مي كرد. بعدا فهميديم اسم اون ميدون،
يا ميدون معجزه هاست Piazza dei Miracoli ("Square of Miracles") l

يه محوطه نسبتا بزرگ كه در سمت چپ دو سه تا از معروفترين ساختمون هاي پيزا توش واقع شده و برج كج (Leaning Tower) كه بسيار كوچكتر از انتظار ما بود هم در همون محل قرار داشت.

بليط فروشي هم در همون سمت تو ساختمون نسبتا بزرگي بود كه قيمت بازديد از هر كدوم از ساختمونها رو به تفكيك نشون مي داد. در اين حين پرده هاي بزرگي هم مشغول پخش فيلم بازسازي و مستحكم سازي پايه هاي برج پيزا بودن كه برنامه جالبي بود. قيمت بليط براي بالا رفتن از برج پيزا حدود 11 يورو بود و براي ديدن كليسا هم بايد 3 يورو پرداخت مي كردين كه ما هم گزينه دوم رو انتخاب كرديم چون بالا رفتن از برج براي ما كه خسته هم بوديم چندان وسوسه انگيز نبود. هر چند اگه قبل از ساعت ۱۲ ظهر روز يكشنبه آخر ماه ميرسيديم اونجا -كه اتفاقا همون روز هم رسيديم اونجا اما ساعت ۲ ظهر- اين بليط ۳ يورويي مجاني ميشد!

+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۹ ساعت ۳:۵۱ ب.ظ توسط شيما و علي
|
باور قلبی ما اینه که سفر نه تنها هزینه نیست، بلکه یجورایی سرمایه گذاریه. چرا که خاطرات ارزشمندش تا پایان عمر همراهمونه و یادآوری اونا در طول زمان احساس لذت بخشش رو بارها و بارها در خاطرمون زنده می کنه.