براي روز دوم اقامت در سوئيس برنامه رفتن به لوزان رو از قبل ریخته بوديم اما اول كار نميشه از صبحونه عالي و شاهانه هتل آدمیرال حرف نزد! در رستوران كوچيك هتل ميزها پر شده بود از انواع خوراكي هايي كه ميشه براي صبحونه تصورش كرد. حداقل 8 يا 9 نوع پنير فوق العاده، به همراه چندين نوع مربا و عسل، تخم مرغ ، شیرنی جات و ميوه و خلاصه هرچيزي كه بشه تصور كرد. اين شد كه دلمون نيومد از اين موهبت بگذريم و درنتيجه در حاليكه مسافرهاي ديگه خارجي يك ظرف كوچيك رو پر مي كردن و با دو سه لقمه سر و ته صبحونه رو در مي آوردن ما به رسم ايرونيها چندباري بشقابمون پرو خالي شد!

http://s1.picofile.com/file/7494106769/002.jpg

 

بعد از اون حدود ساعت 8.30 بود كه راهي ايستگاه قطار شديم و خوشبختانه چون هتلمون تنها 300 متر با ايستگاه فاصله داشت خيلي زود رسيديم. اولش دو دل بوديم كه بليط لوزان رو از دستگاه بخريم يا از باجه اما بعد با پيدا كردن باجه ایستگاه و دیدن صف 7 يا 8 نفره اش قيد اونو زديم و گفتيم خدا پدر همون دستگاه ها رو بیامرزه. اين شد كه با پرداخت نفري 24 فرانك ناقابل بليط یکطرفه ژنو تا لوزان رو خريدم. فقط بايد حواستون باشه كه دستگاه امكان پس دادن باقيمونده پول بيش از 20 فرانك رو نداره و الكي اسكناس درشت به خوردش نديد!

با سوار شدن به قطار و و گذر از باغ هاي زيباي اطراف ريل كه قسمتي اش تاکستان های فوق العاده ای بود، در امتداد درياچه لمان پيش مي رفتيم. تو اين حين چندتا دختر و پسر جوون هم از اونجاكه امروز شنبه بود با بطري هاي نوشيدنيشون سوار قطار شده بودن و يكم با سرو صدا سر به سرهم مي ذاشتن. انگار نه انگار كه اينجا سوئيسه!

دوتا متصدي اونجا كه هردو خانوم بودن با خوشرويي پذيراي توريست ها بودن و بعد وقتي نوبت ما شد خانوم جووني كه يكم سياه چرده هم بود با دادن نقشه شروع كرد به توضيحات توريستي شهر. همچنين پيشنهاد كرد كه اگه فرصت كرديد حتما اطراف شهر لوزانم بگرديد و گفت كه بهتره هركدوم يك كارت پس 22 فرانكي يك روزه بخريم تا كليه هزينه هاي سفرمون داخل و خارج شهر مجاني بشه.! اما راستش ما چون برناممون معلوم نبود فعلا قيد خريد كارت رو زديم و به سمت منطقه قديمي شهر كه طرف مخالف درياچه از سمت ايستگاه بود راه افتاديم.

روي نقشه در كوچه و خيابون هاي باريك منطقه قديمي با علائم و رنگهاي مختلف جاهاي مهم مشخص شده بود و از جمله اونها ميشه به  شنبه بازار شهر اشاره كرد كه فروشنده ها بساطشون و در چرخ ها و گاري هاي كوچيك و بزرگ در دو طرف كوه هاي نسبتا تنگ چيده بودن كه البته بيشتر محصولاتي چون، ميوه، سبزي، خشكبار و يا گل هاي تزئيني و ... رو مي شد اونجا پيدا كرد.

 

http://s1.picofile.com/file/7494124408/010.jpg


جلوي كشتي پارك زيباي المپيك كه روي تپه ها بنا شده بود قرار داشت. با بالارفتن از مسير شيب دار پارك، يك به يك مجسمه هاي زيبا كه حكايت از رقابت هاي مختلف المپیك داشت رخ مي نمودن و اينطوري بود كه براي دقايقي بهانه اي دست داد تا در اون فضاي رويايي رو نیمکت های پارک یکم استراحت كنيم. راستش دیگه نفسمون بریده بود و بگی نگی یه چند دقیقه ای هم پلکمونو بستیم!


http://s3.picofile.com/file/7494130321/131.jpg

 

از جمله نکات جالب در پارک ساحلی مي شه به مجسمه هاي زيباي خانواده باربا پاپا و بچه هاش اشاره كرد!

 


http://s3.picofile.com/file/7494131719/172.jpg

 

كلا اين قسمت دریاچه تعداد عربهاي پولدارم كه يا ويلا داشتن و يا در هتل هاي گرونقيمت ساكن بودن بيشتر بود و ما حتي چندتا رستوران عربي رو هم تو مسير ديديم!

 


http://s1.picofile.com/file/7518376555/186.jpg