خاطرات سفر به مکزیک(2019)-مکزیکوسیتی، بخش پایانی- کشتی های رنگی، بلوار ریفرما و صبحانه اشرافی!

  در فهرست جاذبه های شهر مکزیکوسیتی یه تصویر زیبا از قایق های رنگارنگ روی رودخونه حسابی خودنمایی می کنه.  واسه همینم صبح روز آخر اقامتمون عزم را جزم کردیم تا این بار به Xochimilco  و قایق های رنگی بریم.

 خوشبختانه خانوم راهنمای توریست مستقر در میدان زوکالو که روز اول دیده بودیمش، محل ایستگاه مترو اونجا را کاملا برامون مشخص کرده بود و طولی نکشید در مسیر خط 2 مترو به ورودی ایستگاه Tasquelia رسیدیم. اما اینجا دیگه مدل بلیت فروشی متفاوت بود و برای خرید بلیت ترن مقصد باید 3 پزو جداگانه پرداخت می کردیم.

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

ادامه نوشته

خاطرات سفر به مکزیک(2019)-مکزیکوسیتی، بخش چهارم- پوئبلا (پوعبلا) و زیبایی های وصف ناپذیرش!

  روزهای اقامت کوتاهمون در مکزیکو سیتی به سرعت در حال سپری شدن بود و ماهم با اکراه چار ای جز محدود شدن برنامه های بازدید و سخت گیری در انتخاب برنامه های روزانه فشرده مون نداشتیم. این شد که تصمیم گرفتیم در یک سفر یک روزه فشرده سریع بریم پوئبلا و تا شب برگردیم. چرا که گزینه اقامت یکشبه با باز و بسته کردن ساک و کشیدن اون این همه راه چندان توجیه پذیر نبود.

از ایستگاه San Lazaro که تقاطع دو خط B و خط یک مترو به حساب می یاد ترمینال اتوبوسرانی به مقصد پوئبلا قرار داره و شرکت های مختلف با قیمت های مختلف تقریبا هر 15 دقیقه یه ماشین به سمت اون شهر دارند.

بلیت رفت مستقیم از 196 تا 214 پزو قیمت داشت و جالب اونکه اگه برگشت را هم همونجا می خریدی فقط کافی بود 156 پزو بیشتر بپردازی و البته انتخاب ساعت حرکت برگشت هم بر عهده خودت بود.

با این مقدمه حدود ساعت 9 صبح در اتوبوس نسبتا مجهز بین شهری در مسیری نسبتا زیبا به سمت پوئبلا در حرکت بودیم.

برای دیدن باقی سفرنامه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

ادامه نوشته

خاطرات سفر به مکزیک(2019)-مکزیکوسیتی، بخش سوم- میدان زوکالو ، کاخ سلطنتی و ...

  آغاز بهار شد و ما بازم فیلمون هوس هندوستان کرد و یاد سفر افتادیم و حالا که به صورت مضاعف هم به دلیل بیماری کرونا و هم به جهت عضو کوچولوی جدید خانواده مون آقا نیکزاد عزیزمون که هنوز دوماهش هم نشده، امکان سفر رفتن نداریم. پس گفتیم بازم به قول این ضرب المثل معروف که وصف العیش، نصف العیش به سراغ ادامه سفرنامه مکزیک بریم.

صبح  یک روز بهاری با ترک رختخواب از اونجا که دیگه خبری از صبحونه نبود ، اولین کاری که کردیم ، پریدیم بیرون از فروشگاه نان فانتزی کنار هتل  چند مدل پیراشکی و شیرینی هوس انگیز خریدیم و تو همون اتاق بزرگ هتلمون جاتون خالی حسابی ته بندی کردیم.

 

 

اولین بخش از گردش روزانه مون به همین گشت میدون و مناطق اطرافش اختصاص داشت پس این بار با کمی وسواس بیشتر و فراغ بال از جاذبه های تاریخی که داخل ایستگاههای مترو به یادگار گذاشته بودن شروع کردیم.

ایستگاه مترو زوکالو بدون اغراق بزرگی به تناسب خود میدون داره و در این میون یک شهر فروشگاهی از اغذیه فروشی های خوش آب و رنگ گرفته تا کتابفروشی و ... همون زیرزمین تشکیل شده.

به خصوص اینکه حالا دیگه نوبت دختر کوچولومون نیکی بود که با دیدن مجموعه سری کتاب های سفرهای نیکی در پشت ویترین یه کتابفروشی سورپرایز بشه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

ادامه نوشته

خاطرات سفر به مکزیک(2019)-مکزیکوسیتی، بخش دوم- شهر تاریخی تئوتیهواکان Teotihuacán و فرازمینی ها

  در این دوران کرونایی که اکثر مسیرهای سفر مسدود شده حتی دل و دماغی برای شرح خاطرات گذشته هم نمونده. شما هم این تاخیر ما را به حساب همین بزارین. با همه این ها چون عادت نداریم کاری را ناتموم رها کنیم گفتیم بیایم سفرنامه مکزیک را تموم کنیم. حالا این شما و اینم ادامه ماجرا!

روز دوم اقامت در مکزیک با برنامه بلندپروازنه ای برامون شروع شد. اونم بازدید از شهر قدیمی 2000 ساله تئوتیهواکان Teotihuacán که یجورایی همون حکم تخت جمشید را برای مکزیکی ها داره در خارج از شهر مکزیکو سیتی. شهری بزرگ با وسعت بیش از 80 کیلومتر مربع در 40 کیلومتری شمال مکزیکوسیتی!

 

 

 

خوشبختانه به برکت سایت های پر و پیمون اطلاعات توریستی، پیدا کردن بهترین مسیر تا این شهر تاریخی چندان هم سخت نبود. برای همین هم با رسیدن به ایستگاه مترو ایستگاهش Autobuses del norte در خط 5 به ترمینال اتوبوس رانی با همین نام برسیم. ترمینالی نسبتا بزرگ تا حدودی به شکل دوار و نسبتا تمییز و مدرن. با دنبال کردن مونیتورهای شرکت های اتوبوس رانی و البته بازهم کمی پرسجو از مردم محلی داوطلب که تعدادشان هم چندان کم نیست، خیلی سریع منظور حاصل شد و 2 تا بلیت رفت و برگشت به قیمت 104 پزو ( کمتر از 6 دلار) خریدیم.

 

 

در روایتی دیگر که اخیرا در برنامه علمی ما و فرازمینی ها دیدیم، این مکان هم به مانند چندتا مکان باستانی معروف دیگه چیزی فراتر از توانایی های تکنولوژیکی دوران خود بوده و بخاطر اندازه بسیار عظیم، وزن بالا یا پیچیدگی بیش از اندازه، خارج از توانایی انسانها بشمار می فرایند. حتی، بعضی متخصصان ادعا می نمایند که سازندگان آن به مانند سازندگان مکان هایی چون اهرام مصر ، خطوط نازکا Nasca lines ، هرم گونونگ پادانگ (Gunung Padang) در اندونزی و ... از یک نوع دستور کار فرازمینی یکسان پیروی می نموده اند و این مکان ها را از دسته مکان های باستانی که توسط فرازمینی ها ساخته شدند، می دانند!

در واقع به نوعی فاصله و نحوه استقرار هرم ها نظم منطقی مانند زمین و سایر صور فلکی اطراف را به شکل شگفت انگیزی ترسیم می کنه که این موضوع با دانش آن زمان سازگاری ندارد! جالب اینکه برای اثبات ادعا اخیرا عکسی هم که به صورت تصادفی یک عکاس از هرم اصلی که هرم خورشید Pyramid of the Sun نام داره گرفته و دو شی شبیه سفینه بشقاب پرنده ها را نشان می ده و عکاس ادعا می کنه که چند لحظه بعد اون دو تا سفینه به یکباره ناپدید شدند! اخیرا باستان شناسان جیوه را هم در اطراف این منطقه پیدا کرده اند و وجود جیوه نشان می‌دهد این مکان اهمیت زیادی از لحاظ مذهبی یا سلطنتی داشته است. این اواخر روایت جالب دیگه ای هم شنیدیم و اون اینکه اگر سوار بر هوایپما از بالا به این شهر نگاه کنید، آن را به طرز اسرار آمیزی مشابه مادر بورد کامپیوتر با دو تراشه پردازش عظیم خواهید یافت؛ مقصود از پردازنده ها همان هرم های بزرگ شهر است: هرم خورشید و هرم ماه.

 

 

 

هرم خورشید که یکی از دو هرم مهم شهر است، بزرگترین ساختمان در تئوتیئواکان محسوب شده و در واقع به عنوان قلب این شهر باستانی شناخته می شود. در ورود به محوطه اصلی هرم خورشید بزرگترین بنای این شهر تاریخی است نمایان می شود. این هرم در حاشیه ی خیابان مردگان و در بین هرم ماه و نیایشگاه قرار دارد. هرمی بزرگ و مرتفع که ظاهرا نزدیک به دو هزار سال قدمت دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

ادامه نوشته

خاطرات سفر به مکزیک(2019)-مکزیکوسیتی، بخش اول- در مسیر راه، میدان زوکالو و گشت شهری منطقه قدیمی

عقربه های ساعت با گذر از 12 شب، حکایت از شروع یه روز جدید بهاری داشت و ما هم بسیار خسته و نیمه جون با تکیه بر صندلی هواپیمای مکزیکی اینترجت، بار دیگه به دنبال یه تجربه جدید در آمریکای مرکزی و لاتین بودیم.

با این حال همونجور که بارها گفتیم برای ما که بچه کوچیک داریم، برنامه ریزی برای سفر همیشه با نگرانی ها و قیدهای زیادی همراهه. از فاصله زمانی پرواز و تحمل بچه گرفته تا آب و هوا و ترس از بیماری و البته امکانات زیربنایی مناسب که بتونه گشت و گذار با کالسکه رو فراهم کنه! و بطور خاص در این سفر نگرانی از ناامنی های احتمالی در مکزیک و احتمالا بی برنامگی های شبکه حمل و نقل و ... یکم کار رو سخت تر هم می کرد. همه این ها باعث می شد تو اوج خستگی با هجوم این افکار خواب از چشممون بپره!

 

 

هواپیما آروم آروم از مرز کانادا وارد آمریکا شد و ماهم از اونجا که ظاهرا حالاحالاها نمی تونستیم پامون رو آمریکا بزاریم، مشتاقانه تلاش می کردیم تا در اون تاریکی ینگه دنیا رو تا حد امکان کشف کنیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

برای همسفر شدن با ما و دیدن کل سفرنامه لطفا به ادامه نوشته مراجعه کنید.

ادامه نوشته