خاطرات سفر به دور اروپا(2013)– روز بیست و هشتم (بخش اول)- استکهلم4(سوئد)- سيتي هال و قصر دروتینگهلم
حسابشو بکنین تو یه هوای نیمچه سرد زمستونی اول صبح با چه عذابی باید از زیر پتو بیاین بیرون! اما چاره ای نیست این دیگه آخرین روز کاملی بود که در سفر آخرمون به اروپا داشتیم و باید از لحظه لحظه اش بهره می بردیم!
نمی دونیم تا حالا شده تجربه کنین هوای بیرون گرمتر از داخل اتاقه! به خصوص واقعا اگه یه آفتاب دلچسب هم تو آسمون خودشو نمایان کنه!پس اینجوری نباید از بیرون رفتن نگران بود!
واسه همین اول صبح بازم خانوم موبور رسپشن رو سئوال پیچ کردیم تا اطلاعات مربوط به كاخ سلطنتي كه در خارج از مركز شهر قرار داشت رو بگیریم و اونم گفت راست و پیغمبری خودم تا حالا اونجا نرفتم!(مثل خیلی از ماها که هنوز مراکز دیدنی مهم شهر خودمونو ندیدیم!) اما طبیعتا ميشه با فري اونجا رفت اما اين فري ها با كارت حمل و نقل شهري رایگان نيستن!
اینجا بود که مثل همیشه به گوگل دایرکشن پناه بردیم و کاشف به عمل اومد راه حل ديگه استفاده از مترو و بعد هم اتوبوس هاي شماره 176 و يا 117 بود كه تا جلوي قصر پيش مي رفتن. اما از اونجا كه قبلش تو اينترنت چك كرده بوديم و مي دونستيم ناسلامتی اونجا خونه پادشاهه و تازه از ساعت 10 صبح باز ميشه، براي استفاده بهينه از وقت اولين مقصد رو ساختمون سيتي هال City Hall (ساختمان شهرداری) قرار داديم. اين ساختمان زيبا با طراحي خاصش با دو برج تيره بلند با ارتفاع بیش از 100 متر كه همجوار با درياست چشم انداز زیبایی به کنار دریا داده و بازهم همون نزدیکی گاملاستون قرار داره!
خوشبختانه برای ورود به محوطه اش کسی جلومونو نگرفت و ورودی نداشت! در نتیجه با عبور از حياط سنگفرش شده بنا به كنار رودخونه رسيديم كه باز هم مجسمه هاي زيبا و محوطه تزئين شده با يك پس زمينه اي از اين بنا آدمو مجذوب خودش مي كرد.
با این حال شهرت جهانی این بنا نه به جهت معماری زیباشه و نه قدمت اون که حتی به 100 سال هم نمی رسه! بلکه اينجا جايكه 10 دسامبر هر سال ميزبان برندگان نوبل از سراسر دنياست و خوشا بحال دانشمندانی که به مهمونی شب این روز بزرگ دعوت بشن!
بنای سیتی هال شباهت بسیاری با معماری سبک آشنای اروپایی داره! بازم برج هاي بزرگ و مرتفع که گنبدشون در تلولو خورشيد مي درخشن.
دوست خوبمون آرش نورآقايي داستان تاج هاي طلايي بالاي برج رو به خوبي وصف كرده:
"در بالاترین نقطه این برج، سه تاج طلایی رنگ را مشاهده می فرمایید. این سه تاج نمادی است برای Three Wise Men یا همان سه مغ که زاده شدن مسیح را بشارت دادند و بنده بارها در این مورد نوشته ام، مقبره این سه مغ (ایرانی - زرتشتی) در کلیسای جامع شهر کلن قرار دارد."
نکته جالب در حیاط این ساختمون این بود که یه مجسمه بود که همه توریستها باهاش عکس مینداختن چون منظره پس زمینه خیلی قشنگی داشت! اما متاسفانه این مجسمه حجاب اسلامی نداشت و با کمال شرمندگی یکی از دوستان ایرانی این نکته رو به مجسمه یادآوری و یه فحش ناموسی روی بدنش حکاکی کرده بود تا در هر حال فرهنگ غنیمون رو به اونجا هم صادر کرده باشه!
برای ورود به داخل بنای سیتی هال هم بلیط می فرختن اما راستش با توجه به فشردگی برنامه هامون ترجیح دادیم که زودتر به سمت قصر دروتینگهلم بریم.
برخلاف انتظار با استفاده ترکیبی از مترو و اتوبوس راحتتر از اون چیزی تصور می کردیم به مقصد رسیدیم!
با ترك اتوبوس از همون ابتدا دورنماي زيبايي از معماري هنرمندانه قصر با پيش زمينه درياچه و تركيب رنگي عالي آبی سرمه ای دریا و سبزی جنگل سورپرايزمون كرد.
Drottningholm palace که الان اقامتگاه خصوصی خانواده سلطنتی هم هست به خاطر مناظر زیبایی که داره یکی از مکانهایکه بسیار مورد توجه توریستهاست.
قصری زیبا که یادگار قرن هفدهم میلادی است و در طول زمان هر سال به زیبایی اون افزوده شده!
طراحی محوطه چمنکاری شده میدون گاهی ورودی قصر اصلی با نمای دریاچه در همون نگاه اول آدم رو مجذوب می کرد!
با ورود به محوطه اصلي و عبور از نگهبان وارد ساختمون كاخ شديم و تا طبقه دوم پيش رفتيم اما از اونجا به بعد بايد بليط 100كروني رو مي خریديم. اما با کمال تعجب بازدید از طبقه همکف و از همه مهمتر باغ و محوطه زیبای قصر کاملا رایگان بود!
بازم همون سبک آشنای دکوراسیون اروپایی!
دقایقی بعد پس از خروج از ساختمون قصر اصلی با عبور از کنار نگهبانان گارد سلطنتي با رژه و منظم و لباساي قشنگشون داشتيم وارد باغ مي شديم كه به يكباره از فاصله ای حدود 100 متر اونورتر ولیعهد و همسرش رو ديديم كه در معيت چند نفر از ساختمون دیگری در محوطه قصر دراومدن و با طی 20-30 متر وارد ساختمون ديگه شدن! خيلي جالب بود هيچ محافظت خاصي در كار نبود و ما بدون هيچ نوع بازرسي تا حدودد 100 متري و حتي نزديكترشون هم ميتونستيم پيش بريم!!! (متاسفانه اونقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که نتونستیم حتی عکس بگیریم!)
هرچقدر از زيبايي باغ سلطنتي بگيم كم گفتيم! باغي بزرگ و فراخ با طراحي حساب شده و باغبونايكه مدام به زيبايي اون مي رسيدن و البته خلوت چون كلا كمتر از 10 نفر آدم مي شد تو اين باغ پيدا كرد!
محوطه طراحی شده پشت قصر با آب نمای بزرگش بسیار زیبا بود!
بعد هم یه جاده پیاده روی نسبتا دور و دراز برای قدم زدن!
هرچی نگاه می کردیم چشامون سیر نمیشدن!
ساعتي بعد از بخش ديگه باغ مسير حرکتمونو ادامه داديم و اين بار چشم انداز زيباي دشت سرسبز كنار درياچه اي كوچك كه پر از پرنده هایی زیبا بود كه بي ترس از ما وجب به وجب زمين رو پر كرده بودن حسابي سورپرايزمون كرد.
آروم آروم وارد جمعشون شدیم و کنارشون رو یه نیمکت نشستیم. چند تا عکاس و رهگذر دیگه هم بهمون نزدیک شدن و اونا هم تلاش برای این هارمونی زیبای تصویری می کردن!
دقايقي بعد يكدفعه نمي دونيم چي شد كه همشون همزمان از زمين بلند شدن و براي لحظاتي آسمون سياه شد.
توصيف اون لحظه امكان پذير نيست، این حرکتشون اینقدر ناغافل بود که حتی فرصت عکس گرفتن هم نبود! در واقع براي دقايقي مات و مبهوت ما رو تحت تاثير قرار داده بود.
لحظاتی بعد چندتا پرنده پیش قراقول اومدن و کم کم به ارزیابی محیط پرداختن تا بعد از اطمینان از امنیت بقیشونم بیان پایین!
ساعتی بعد به محوطه اصلی قصر برگشته بودیم و این بار بیشتر به تماشای برخی آثار فرهنگی و سنتی به نمایش در اومده در ساختمون های کوچیک کناری بودیم!
آفتاب گرم و منظره زیبای دریاچه روبروی قصر بهمون اونقدر جرات داد تا بسط نهار مختصرمونو رو نیمکت کنار دریاچه بچینیم و تجدید قوا کنیم برای گردش عصرگاهی!