بعد از اونکه استرالیایی های بی انصاف برای اولین بار در طول سفرهای مشترکمون درخواست ویزامون رو ریجکت کردن با یک تغییر برنامه سریع و استفاده از فرصتی که حراج مقطعی بلیط هواپیمایی قطر برامون فراهم کرده بود مقصد رو این بار به سمت جنوب و شرق آسیا تغییر دادیم و این شد که کشورهای مالدیو، سریلانکا، تایلند و قطر شد مقصد اصلی سفرمون.

 

http://s3.picofile.com/file/8203071718/018.jpg

 

خلاصه تو یکی از روزهای سرد آخر پاییز سال 93 بازم همه چیز از فرودگاه بین المللی شروع شد. فرودگاهی که این بار در اولین ساعت های نیمه شبی برخلاف انتظار بسیار شلوغ بود!

بی خوابی و خستگی معمول ناشی از هماهنگ کردن و بستن ساک ها در آخرین ساعت های روز سفر از همون اول کار حسابی انرژیمونو گرفته بود و از طرف دیگه ماشالله هواپیمای قطر یه صف دور و دراز از مسافرا رو پیش رو داشت که ما هم چپیدیم آخر صف!

دقایقی بعد که صف داشت سر به فلک می کشید 2 نفری که یونیفرم هواپیمایی ملی رو داشتن اومدن و از وسط جمعیت مدارک و بلیط ها رو چک کردن تا سرعت کار بیشتر بشه!

آقاهه که به ما رسید و مدارک رو چک کرده یکدفعه گفت پس کو ویزاتون! ما گفتیم مگه مقصد ما ویزا می خواد! اونم یه نگاهی انداخت و گفت آره که ملبورن ویزا می خواد اونم چه ویزایی! ما که شاخکامون درومده بود گفتیم تو هم داری سر به سر ما می ذاری! می دونی زخم خورده استرالیاییم اذیت می کنی! تازه یارو متوجه شد می خوایم بریم ماله نه ملبورن!

از این که بگذریم تو دلمون گفتیم ای بی انصاف ها شما که اینقدر مسافر دارین و حسابی پول گیرتون می یاد، 2 تا کارمند بیشتر می ذاشتین مردم اینقدر اذیت نشن اما ساعتی بعد که جلوی کانتر رسیدیم با دیدن یونیفرم پوش های هواپیمایی ملی سورپرایز شدیم و فقط پشت کانتر یه خانوم با یونیفرم قطری بود! تو این حین یکی از مسافرا که کلافه شده بود گفت چرا خود هواپیمایی قطر چند تا کارمند نمی ذاره که مردم اذیت نشن! و متصدی یونیفرم پوش هواپیمایی ملی با یه نگاه عاقل اندر سفیه پاسخ داد آخه طبق قوانین ایران اینا اینجا اجازه کار ندارن و مجبورن کارشونو به ما بدن!!!

ساعتی بعد با چند دقیقه تاخیر ناقابل سوار بر هواپیما به مقصد دوحه در حرکت بودیم. هواپیمایی نسبتا کوچک و بدون زرق و برق های رایج پرواز قطر مثل مونیتور اختصاصی که انگار فقط همین هواپیمای خط ایرانشون اینجوریه!

نوبت به پذیرایی که رسید خانوم مهماندار با کلی ژست و زبون انگلیسی از مسافران ردیف اول پرسید که چی میل دارین؟ اما بعد از لحظاتی که طرف شیر فهم نشد زد کانال دو و با زبون شیوای فارسی گفت چه نوشیدنی ای میل دارین! و کاشف بعمل اومد که ای بابا مهماندارم ایرونیه!

 

http://s3.picofile.com/file/8203229592/015.jpg

غذای علی!

 

لحظاتی بعد که نوبت ما شد دیدیم واسه یکیمون (شیما) غذای متفاوتی گذاشت که روش ضربدر زده بودن!گفتیم این چیه؟ گفت غذای رژیمی که سفارش داده بودین! بیچاره شیما! نگو اشتباه تیک غذای رژیمی رو زده حالا تا آخر پروازای سفرمون باید غذای رژیمی می خورد!

با فرود در فرودگاه دوحه سوار بر اتوبوس- که بعدا کاشف به عمل اومد اونم فقط مخصوص پرواز ایران و چند تا کشور دیگه است چون تقریبا بقیه پروازها از دالان های خرطومی پیاده می شن- به سمت سالن حرکت کردیم.

 

http://s6.picofile.com/file/8203071142/007.jpg

 

از همون اول عظمت و زیبایی فرودگاه تازه تاسیس دوحه خودنمایی می کرد و اونجا بود که آدم متوجه می شد پول در کنار برنامه ریزی درست چیکار می کنه!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071100/005.jpg

 

از اونجا که تا پرواز بعدی به ماله حدود یکساعت بیشتر وقت نداشتیم، بدون معطلی سعی کردیم تا اول همه گیت پروازمونو پیدا کنیم! اما ماشالله از بس این فرودگاه بزرگه نیم ساعت طول کشید تا به گیت خروجی برسیم! البته یکم سر به هوایی ما هم بی تاثیر نبود!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071218/008.jpg

 

اینم آب سردکن های فرودگاه که اگه بخوای چند ساعت ترانزیت بمونی واقعا نعمتی هستن!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071300/010.jpg

 آبسرد کن کوتاه برای بچه ها و افرادی که ویلچر دارن طراحی شده.

 

جلوی گیت کاملا خلوت بود و هنوز چند متری فاصله داشتیم که ازمون پرسیدن شما مسافر ماله هستین؟ گفتیم بله! گفتن پس کجا موندین؟ شما آخرین مسافرین! و بعد ما رو بردن تو یه اتوبوس مبله که مخصوص مسافرای بیزنس کلاس بود و به همراه چند تا مسافر از ما بهترون ما رو تا هواپیما همراهیمون کردن!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071268/009.jpg

 

واسه دیر رسیدن خودمونو آماده نگاههای سنگین مسافرهای داخل هواپیما کرده بودیم! اما وقتی وارد شدیم دیدیم ای بابا کل مسافرها تعدادشون به زحمت به انگشتای 2 تا دست می رسه! حالا چه منطق اقتصادی پشت اون خوابیده که هواپیمایی قطر روزی 2 تا پرواز به ماله داره الله اعلم!

 

http://s3.picofile.com/file/8203071400/014.jpg

 

خلاصه از شانس خوب ما پرواز سر موقع انجام شد– شایدم شانس بد چون اگه بیش از 2 ساعت تاخیر داشت احتمالا نفری 200-300 دلار بهمون جریمه می داد!

انصافا این بار کیفیت هواپیما هم بهتر بود. هم مونیتور اختصاصی داشت و هم کلی مهمونداراش که تعدادشون خیلی هم کمتر از مسافرا نبود بهمون می رسیدن!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071342/011.jpg

 

وقتی اول صبح از غرب به شرق پرواز می کنی با پدیده جالبی روبرو می شی! انگار داری به استقبال نور می ری. یه جورایی من الظلمات الی النور هست! خصوصا که تو اون ارتفاع هزاران پایی کاملا خط مرز بین شب و روز رو می بینی و با سرعت بیشتری وارد روز میشی. این میشه که چند ساعت از وقتت کم میشه! حالا نیست برا ما این وقت ها خیلی ارزش دارن! پس بهترین کار در این سرقت زمانی چیه؟ خب معلومه خواب! به اندازه کافی خسته هم بودیم که راحت خوابمون ببره ولی مگه مهموندار ول کن بودن هی ما رو بیدار می کردن غذا تو حلقمون میکردن!

کمی با دیدن فیلمهای متنوع مونیتور، خودمون رو سرگرم کردیم و بعد در کمتر از 4 ساعت بعد با اعلام خلبان برای فرود، یکی از زیباترین چشم انداز های تصویری مجمع الجزایر مالدیو در دل اقیانوس هند از بالا هویدا شد. کشوری با بیش از هزار جزیره کوچیک که برخی از اونها از ویلاهای شخصی داخل تهرونم کوچیکتر بودن!

 

http://s3.picofile.com/file/8203071892/025.jpg

 

گفته میشه اگر این جزیره‌های کوچک مالدیو را شبیه صورت‌های فلکی به هم وصلش کنیم، یجورایی تصویر پرنده‌ای با بال‌های باز نمایان می‌شه! اما ما که از بالا همچین چیزی رو نتونستیم تجسم کنیم! هرچند اینقدرها هم بالا نبودیم!

 

http://s3.picofile.com/file/8203071984/027.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8203071826/021.jpg

 

وسعت و درازای کم جزایر مالدیو موجب شده تا طول باند هواپیما در حداقل های استاندارد هوایی باشه و تازه می گن 2 تا جزیره رو مصنوعا به هم چسبوندن تا این جزیره که نامش هولهوماله است واسه فرودگاه مناسب بشه! با این حال زمان فرود یجورایی انگار دارین تو دریا حرکت می کنید!

 

http://s3.picofile.com/file/8203071734/020.jpg

 

دقایقی بعد با پای پیاده وارد سالن فرودگاه شدیم و اینجا بود که جلوی گیت ورودی افسر مربوطه که یه خانوم جوون محجبه از نوع مخصوص مالدیوی ها بود با دیدن شکل پاسپورتمون، رنگ و رو عوض کرد و مافوقشم صدا کرد تا بیاد کلی مدارک پرواز برگشتمونو به علاوه رزرو هتل چک کنن تا بالاخره مهر ویزای ورود تو پاسمون خورد و ما هم وارد مالدیو شدیم!

قبل از ورود به سالن خروجی فرودگاه به صرافی فرودگاه برخوردیم که با نرخی نه چندان عالی اما قابل قبول حدود 50 دلاری چنج کردیم. (هر دلار حدود 15 روفیا است). بعدا تقریبا هیچ کجای شهر صرافی ندیدیم! البته راستش بطور جدی هم دنبالش نگشتیم!

اونطور که می گن کلا جزایر مالدیو رو به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می کنن. جزایر نیمه‌ی شمالی مالدیو  مثل جزیره‌ی گافاروفالو، آری، تودو و رادهو تا حدودی پرطرفدارتر از نیمه‌ی جنوبی هستند و البته جمعیت بیشتری دارند. در طرف مقابل جزایر جنوبی تا حدودی بکرتر و ناشناخته تر و البته دورتر واسه توریست ها هستن!

 

http://s6.picofile.com/file/8203071618/016.jpg

 

اگه می خواین تصویر مناسبی از فرودگاه بین المللی ماله تو ذهنتون شکل بدین باید بگیم یه چیزی در اندازه های فرودگاههای شهرهای درجه 2 ایرانه! کوچیک و نقلی و با امکانات محدود! اینجاست که آدم می تونه تفاوت کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته رو حداقل در بخش گردشگری متوجه شه!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072018/033.jpg

 

مطابق معمول ما اول همه دنبال توریست اینفورمیشن گشتیم تا بتونیم بهتر برنامه ریزی کنیم اما از همون ابتدا معلوم شد که این چیزا به گوششون بیگانه است!

فقط یه میزی بود که چند تا دفترچه تبلیغاتی گردشگری روش گذاشته بودن و هنوز نزدیکش نشده بودیم که مثل خیلی جاهای دیگه دنیا چندتا از این مسافر قاب زنای سمج جلومون سبز شدن و هی پرسیدن کجا می خواین برین و باید حتما فری اختصاصی بگیرین و ...! اما بعد که دیدن از ما آبی گرم نمیشه متفرق شدن از اونجا به بعد با پرسش از یکی دو نفر بالاخره ایستگاه قایق های پابلیک تندرو به جزیره ماله رو پیدا کردیم.

بطور کلی از فرودگاه فقط به چند تا جزیره اصلی اونم تو زمان ها و روزهای خاص قایق عمومی هست و به خصوص جمعه ها و ایام تعطیل همیشه نگرانی های اساسی برای پیدا کردن وسیله نقلیه مناسب برای رسیدن به سایر جزایر هست.

البته بیشتر Resort­ ها تو فرودگاه دفتر دارن، و یا تعدادی دلال دارن که تو فرودگاه تلاش می کنن مسافرها رو به سمت هتل های خودشون جذب کنن، یجورایی خدمات ترانسفر خصوصی رو هم برای جزایرشون انجام می دن. البته معمولا نرخ این خدمات جدا از کرایه هتل و نسبتا گرونه!

وسیله دیگه و البته اشرافی برای رسیدن به جزایر اختصاصی یا همون ریسورت ها هواپیماهای دریایی است که اصطلاحا تاکسی هوایی نامیده می شن. این هواپیماها که بسیار کوچیک و فانتزی هم هستن بیشتر برای جزیره های دورتر استفاده می شن!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072034/034.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8203072150/043.jpg

 

از اینا که بگذریم حوالی ساعت 3 عصر بود که سوار بر فری های عمومی به سمت جزیره ماله پایتخت مالدیو  در حرکت بودیم. این فری ها تقریبا کل شبانه روز تو این مسیر در حرکت هستن و هر 10 تا 15 دقیقه حرکت می کنن! کرایه هر نفر هم در ساعات روز 10 روفیا (هر دلار حدود 15 روفیا) است و این نرخ برای شب دو برابر میشه!

 

http://s6.picofile.com/file/8203072100/041.jpg

 

البته این فری ها چندان لوکس و مجهز نیستن اما برای مسافت های کوتاه دریایی مثل فاصله فرودگاه تا جزیره اصلی ماله که کمتر از 15 دقیقه است به نسبت قیمتشون بسیار مناسبه!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072050/038.jpg

 

به خصوص اگه مثل ما یه جای مناسب انتهای فری که رو به دریا باز میشه بشینین و حسابی از چشم انداز زیبای دریا و سواحل فوق العاده اش اونم تو یه هوای بهاری نیمه بارونی لذت ببرین!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072076/039.jpg

 

با ترک فری در اسکله‌های شماره‌ی نه و ده جزیره ماله حالا دیگه باید تا اسکله طرف دیگه جزیره که ما رو به هتلمون واقع در جزیره ویلینگیلی می رسوند می رفتیم، با اینکه تا اونطرف جزیره عملا کمتر از نیم ساعت راه پیاده بود و شاید در حالت عادی ترجیح می دادیم تا همون اول با پیاده روی با این شهر و مردمش بیشتر آشنا بشیم اما به دلیل سنگینی ساکهامون چاره ای نبود جز گرفتن تاکسی که البته بازم به همون بهانه نرخش یکم بالاتر بود و ازمون 50 روفیا (حدود 3.5 دلار) گرفت! البته خوشبختانه انگلیسیش بد نبود و کلی زبون ریخت و دروغ یا راست می گفت قبلا ایران هم اومده!!!

تابلو مقررات تاکسی هم واسه خودش حکایتی داشت! که خلاصه غذا نخورید و مواظب بازکردن درب باشید و از این چیزا!

 

http://s3.picofile.com/file/8203327250/20141123_045606.jpg

 

بطورکلی خیابان بودوتاکوروفانو (Boduthakurufaanu) خیابان اصلی جزیره ماله است که دور تا دور جزیره کشیده شده و ما عملا یه دور حدود 250-260 درجه ای زدیم تا به اسکله مورد نظر برسیم!

 

http://s3.picofile.com/file/8203734950/male_to_villingili.JPG

موقعیت ویلینگیلی نسبت به ماله و هولهوماله

 

http://s3.picofile.com/file/8203072334/058.jpg

 

در اسکله خیلی راحت با پرداخت نفری 3.7 روفیا بلیط فری عمومی خریدیم و این بار به سمت جزیره ویلینگیلی حرکت کردیم.

 

http://s3.picofile.com/file/8203072318/056.jpg

 

این فری ها (Ferry) هم ساختار جالبی دارن و کلا تزئینات زیادی ندارن مگه اینکه راننده فری با سلیقه خودش نقش و نگار و پوستری چسبونده باشه! و به نظر می یاد در فصول گرم سال هم مسافرا از گرمای بیرون و شرجی وحشتناک هوا چندان در امان نباشن. اما با این حال ارزونیشون و حرکت شبانه روزیشون بین دو جزیره مزیت بزرگی به شمار می اومد!

 

http://s6.picofile.com/file/8203072468/221.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8203072518/222.jpg

 

اما حتما الان می پرسین واسه چی هتلتونو تو جزیره ماله نگرفتین و رفتین یه جزیره دورتر؟

راستش از ابتدا چون پرواز بعدیمون صبح بود مجبور بودیم حتما تو نزدیکی فرودگاه هتل بگیریم. انتخاب اول خود جزیره فرودگاه بود که به جهت سر و صدای پروازها برامون مناسب نبود و دومی خود جزیره ماله بود که بعد از یکم سبک سنگین کردن به این نتیجه رسیدیم به جهت شلوغی و کثیفی شهر گزینه مناسبی نیست! واسه همین ترجیح دادیم تا با انتخاب ویلینگیلی که علاوه بر نزدیکی به ماله بسیار زیبا و آروم بود بهترین انتخاب رو داشته باشیم. در واقع اینطوری تونستیم هم زندگی تو یکی از این جزیره های کوچیک رو تجربه کنیم و هم به فرودگاه و ماله نزدیک باشیم. تنها ایرادش این بود که هرجا  می خواستیم بریم باید اول می رفتیم ماله!

دقایقی بعد پا به جزیره زیبا و دوست داشتنی ویلینگیلی گذاشتیم و راحتتر از اون چیزی که انتظار داشتیم هتلمونو در کمتر از 200 متری اسکله پیدا کردیم!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072184/045.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8203072200/047.jpg

 

در بدو ورود به هتل کوچک Seahouse Topdeck یه خانوم محجبه به سبک مالدیوی ها (مقنعه سیاه جذب) پرید و بهمون یه استکان آب سیب تعارف کرد و بعد هم با تایید رزرو اتاقمون کل مبلغ 3 شب اقامت رو به اضافه مالیات قابل توجه دولت مالدیو به صورت دلاری پرداخت کردیم و این شد که لحظاتی بعد اتاق کوچک اما نسبتا تمیزمون رو تحویل گرفتیم! اتاق از چیزی که تو تصویر سایت دیده بودیم کوچکتر بود. ظاهراً موقع تصویربرداری از لنزی استفاده کرده بودن که تمام فضا رو در یک حجم کروی نشون می داد برای همین به نظر عمقدارتر و بزرگتر به نظر می رسید. چاره ای نبود باید دو شب آینده رو اینجا سر می کردیم، هرچند خدایش از نظر تمیزی هیچی کم نداشت!

 

http://s6.picofile.com/file/8203072218/048.jpg

 

ساعتی بعد عزممونو جزم کردیم تا بدون معطلی کشف این مجمع الجزایر کمتر شناخته شده رو شروع کنیم. واسه همینم مقصد اول همون جزیره پایتخت یعنی ماله بود که خوشبختانه با فری عمومی که بطور منظم و در فواصل کم از اسکله نزدیک هتل حرکت می کرد خیلی زود به ماله رسیدیم!

آثار بارش بارون های اقیانوسی سیل آسا در همه جای جزیره به چشم می اومد و خیلی از خیابون ها و پیاده رو ها هم مملو از آب بود.

اصلا انتظار نداشته باشید که یه پایتخت لوکس و بناهای زیبا رو پیش رو داشته باشید. خیابون های ماله تنگ و باریک با آسفالت های درب و داغون و ساختمون های متراکم و فشرده ای احاطه شده که چندان از نظر بصری زیبا نیستن!

 

http://s3.picofile.com/file/8203072342/059.jpg

 

اما در عوض چشم انداز سواحل اقیانوس هند همیشه جذابیت زیادی برای دیدن داره.

 

http://s6.picofile.com/file/8203072268/054.jpg

 

در هر صورت شب اول اقامت اونم بعد از یه سفر هوایی که با حواشیش حدود 17-18 ساعت طول کشید واسه آدم انرژی زیادی باقی نمی ذاره! با این حال برای یکی دو ساعتی هم که شده در خیابون های نه چندان بزرگ شهر به قدم زدن پرداختیم.

جالب اونکه بیشتر فروشگاههای خیابون اصلی یجورایی شبیه بازارهای مصالح و ابزار فروشی تهرون بود و هرچی چشم انداختیم که یه آژانس توریستی یا چیزی شبیه به اون پیدا کنیم، یافت نشد که نشد!

شب پس از بازگشت به جزیره ویلینگیلی بازم دلمون نیومد بریم تو اتاق تنگ و کوچیک هتل و ترجیح دادیم حداقل واسه دقایقی هم شده این جزیره کوچیک و آروم رو کشف کنیم. قسمتهایی که دیدیم در تاریکی شب بیشتر شبیه باشگاه ورزشی بود ولی تاریکی هوا و خلوت بودن معابر بهمون اجازه پیشروی بیشتر نداد! خوب بیچاره ها پول مفت نفت ندارن که کوچه هاشون رو چراغونی کنن!

در واقع جزیره ویلینگیلی نزدیکترین جزیره نسبتا بزرگ و مسکونی کنار ماله است. جزیره بعدی هولهوماله است که البته قسمت مسکونی اش در فاصله دورتری قرار داره!

 

http://s6.picofile.com/file/8203072250/053.jpg

 

آخر شب در لابی هتل از رسپشن در مورد مکان های گردشگری و امکان دسترسی به اونا رو پرسیدیم اما اونا به جز پوسترهای تبلیغاتی که با هزینه نسبتا زیاد یکی دوتا تور گردشگری به جزایر اطراف اونم با شرایط و زمان های خاص داشت، چیز زیادی برامون نداشت. با این حال اونا هم تاکید کردن که سواحل زیبای جزیره فرودگاه یا همون جزیره هولهوماله برای گردشگرا همیشه جذاب بوده!

 

http://s6.picofile.com/file/8203072642/20141121_152656.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8203072634/20141121_152645.jpg

 

ما هم که هرچی اینترنت رو زیر  رو کردیم تا بتونیم اطلاعات مناسبی در مورد امکانات گردشگری ارزون تو ماله پیدا کنیم، چیز زیادی نیافتیم و واسه همینم بر اساس برخی کامنت های مثبت مسافرهای قبلی نهایتاً برنامه فردامون رو همین جزیره هولهوماله تعیین کردیم. تا فردا چه پیش آید!