خاطرات دور آمریکای لاتین(2015)–روز ششم- ریو- فورت دو لمه– شب های ریو (برزیل6)
صبح آخرین روز اقامتمون در ریو از هیوگو پسر جوون رسپشن هتل در مورد یکی از کنجکاوی هامون می پرسیم! و اون چیزی نیست جز فاولا!!!
واقعیت اینکه درکنار زیبایی های ریو افسانه ای، باندهای تبهکاری در دل مناطق فقیر نشین زندگی می کنن که می تونه اون روی سکه این شهر دوست داشتنی را هم نمایان کنه. با این حال ریویی که ما دیدیم نمایانگر مردمی شاد، خونگرم و مهمان نواز بود که حس آرامش را به گردشگران هدیه می دادند. مگر اینکه در مقام مشتری به دنبال کسب درآمد از یک توریست باشند که در اینصورت مثل همه شهر بزرگ و شلوغ دنیا همیشه باید مراقب این افراد در کنار افراد جیب بر و تبهکار بود که عمدتا ریشه این باندها را باید به زاغه نشینان دامنه کوه ها و محله های فقیر فاویلا نشین نسبت داد.
با این حال وقتی پای اقتصاد به میون می یاد حتی نا امن ترین مناطق جهان هم می تونه امن باشه. واسه همینم هست درحالیکه تو همه راهنماهای گردشگری در مورد حضور در محله های فاویلا و دسته های گانگستری سازمان یافته اشون هشدار دادن اما در عین حال تورهای گردشگری لوکس شهر ریو با کمک لیدرهای محلی حتی امکان گشت و گذار در این محل های مخوف رو هم فراهم کرده.
خلاصه اینکه از هیوگو پسر جوون رسپشن هتل در مورد این تورها می پرسیم، اونم پاسخ می ده تورها با وجود لیدر محلی مشکلی ندارن اما به هیچ وجه تنها اونجا نرین! ازش پرسیدیم خودت می تونی بری اونجا؟ اونم پاسخ می ده چون چندتا دوست محلی فاویلایی داره با هماهنگیشون چندین بار اونجا هم رفته!
بعد ار اون عزم رو جزم می کنیم که اول همین ساحل نزدیک منطقه کَتِچ رو ببینیم. از همون ابتدای صبح ساکنین خوش ذوق و ورزشکار ریویی بساط ورزش صبحگاهی رو پهن کرده بودند. ترکیبی از بازی های آشنا با تغییراتی که جذابترشون کنه!
در گوشه و کنار شهر زیبای ریو همیشه چیزهای زیادی برای سرگرمی هست. از رقص و پایکوبی مردم محلی گرفته تا ابتکارات بکر شهرداری که نظیرش رو میشه در همین سرویس بهداشتی روباز دید!
در مسیر برگشت یه بازار روز پر رونق برزیلی توجهمون رو جلب کرد و این بار هم ده ها هزار کیلومتر دورتر با همون سیستم ساده و سنتی حراج های محلی محصولات تازه کشاورزی مواجه شدیم.
مقصد بعدی فورت دو لمه بود. در تپه های منتهی بر ساحل شرقی ساحل کوپاکابانا قلعه ای قدیمی با چشم اندازی منحصر به فرد از سواحل زیبای ریو ، کوه کله قندی، جزیره نیتروی و حتی مجسمه مسیح منجی قرارداره که بسیار مورد توجه مسافران ریو است اما اون چیزی که این قلعه قدیمی قرن هجدهمی رو جذاب کرده آثار باستانی این قلعه با معماری پرتغالی نیست بلکه مسیر زیبا و دلچسب اونو که از پایین با شیب ملایم تا بالای صخره امتداد پیدا می کنه.
در طول مسیر با گذر از دل یک پادگان نظامی و حضور پر رنگ سربازان وظیفه پادگان که به امور روزانشون مشغولن از ابتدای جاده خاکی چشم انداز زیبایی از سواحل زیبای ریو از جهت های مختلف ظاهر می شن اما جذاب تر از اون تماشای گونه ای خاص از میمون های کوچیک و بامزه بومی منطقه است که در طول مسیر به هیچ وجه تنهاتون نمی ذارن و با نگاههای نافذشون دنبالتون می کنن و البته تابلوهای راهنما با علائم و زبون مختلف هشدار دادن که به هیچ وجه بهشون غذا ندین چون ممکنه دستتون رو گاز بگیرن یا حتی حمله کنن!
وقتی نفس زنون به بالای تپه می رسین با دیدن چشم انداز زیبای پایین خستگی از یادتون می ره اما تازه وقتی وارد قلعه می شین و از پله ها بالا می رین می بینین وای وارد چه بهشتی شدین!
هرطرف که نگاه می کنی یکی از جاذبه های زیبای شهر به چشم می خوره!
چه خوش سلیقه بودن این جماعت قلعه ساز!
البته بازهم همون ادوات جنگی به یادگار مونده از پرتغالی ها به چشم می یاد!
امکان بازدید از این مکان زیبا به جز دوشنبه در طول هفته از ساعت 9.30 الی 16.30 و با پرداخت ورودیه 4 رئالی( حدود یک دلار) برای علاقمندان فراهم شده! حالا بگذریم که از شانس ما اون روز بازدید برای عموم رایگان بود!
عصر کنار ساحل کوپاکابانا می نشینیم و همزمان نمایش بی بدیل موج سواران خوش ذوق رو تماشا کرده و در کنارش هم لقمه ای کوچک می خوریم تا تجدید قوایی کرده باشیم.
در این زمان پرنده ها به هوای خورده های نان دوره مون می کنن و ما هم برای دقایقی سرگردم دونه پراکنی برای این مهمونهای خوش رنگ و لعاب!
یکی دو ساعت بعد پس از تجدید قوایی مختصر این بار به دنبال کمی هیجان سراغ زندگی شبانه ریو می رویم!
در واقع ریو دو ژانیرو شهری است سر زنده و شاد که روز و شب نمی شناسد. هرچند با تاریکی هوا بخش هایی از شهر از ضریب امنیت پایینتری برخوردار می شود. با این حال در مرکز توریستی شهرها شب ها هم همانند روز امنه!
بهترین مناطق گشت شبانه مترو بازهم به همان سواحل مشهور و زیبای آن اختصاص داره. ساحل ایپاناما و مراکز خرید لوکسش و بازارهای شبانه ساحل کوپاکابانا. این بازار شبانه که شهرتی جهانی داره با تاریک شدن هوا و پهن کردن بساط فروشندگان خیابونی آغاز میشه و تا پاسی از شب ادامه پیدا می کنه. اما با همه جذابیت این بازارهای سنتی دنبال کالاهای با کیفیت و به درد بخور در این بازار نگردید!
از دیگر جاذبه های شبانه ریو باید به رستوران های منطقه لاپا و برنامه حرکات موزون سامبا اشاره کرد، هرچند این منطقه از نگاه امنیت شرایط چندان مطلوبی نداره و بعد از اونکه حتی تا اونجا هم رفتیم اما راستش بعد خودمون قیدش رو زدیم چون حداقل برای ما که جذابیتی نداشت!
غروب برای آخرین بار به سمت کوپاکابانا حرکت می کنیم. در ایستگاه مترو سه تا جوون خارجی به دنبال جهت حرکت به سمت کوپاکابانا می گردند و ما دیدن ما پرسششون رو سریع مطرح می کنند. با اشاره ای ما رو تا رسیدن به خیابون همراهی می کنند و جالب اونکه دوستان جدید ملوانان ترکیه ای هستند که کشتی ایشون تازه در بندر پهلو گرفته! با شنیدن نام ترکیه هم ما و هم اونا حس نزدیکی بیشتری می کنند و انگار ده ها هزار کیلومتر دورتر از وطن، تعریف پیوندهای منطقه ای – مذهبی تساحل بیشتری رو جلوه گر می کنه!
سواحل زیبای کوپاکابانا غرق در شادی مردمی است که به هر بهانه ممکن فرصت رو غنیمت می شمرند! دلمون نمی یاد از این فضا و مکان دل بکنیم اما چه میشه کرد با یادآوری پرواز زودهنگام صبح فردا چاره ای جز دل کندن نیست!
با این حال در سایر نقاط شهر هم در پارک ها و مکان های مناسب گاهی بازارچه های سیار و برنامه های فورکولوریک با هنرنمایی هنرمندان غیرحرفه ای برپا میشه. خوشبختانه یکی از این بازارها در نزدیکی ایستگاه مترو محل اقامتمون تا شب آخر برپا شده بود که علاوه بر موسیقی زنده دکه های سرو غذاها و شیرینی جات محلی و سایر نوشیدنی های جذاب بود. به خصوص آب نیشکری که همونجا تازه از دستگاه می گیرین و جالبتر اونکه تا زمانیکه جا داری لیوانت رو چندبار پر می کنن!
شب که به هتل بر می گردیم، میزبان خوش ذوقمون هم شام آخر رو با ضیافت پنه آلفردو حسابی سورپرایزمون می کنه!
بعد از این شام دلچسب به هیوگو رسپشن هتل یادآوری می کنیم که فردا کله سحر برای فرودگاه تاکسی رزرو کنه که اونم با خوشرویی می گه مشکلی نیست و من تا صبح همینجا یه لنگه پا وایستادم و هر وقت پایین اومدین راهیتون می کنم!