در عصر یکی از روزهای سرد زمستونی سئول هنگامیکه کار اون روزمون کمی زودتر تموم شد به دعوت میزبان کره ای فرصتی دست داد تا یکی دیگه از جاذبه های جدید گردشگری شهر رو ببینیم. برج زیبا و خوش تراش لوته تاور که یجورایی نماد مدرنیتیه شهر سئول به حساب می یاد!

 

عکس از اینترنت

در واقع این برج با 555 متر ارتفاع و  123 طبقه یجورایی برگرفته از طرح خوش رنگ و لعاب سرامیک های سنتی کره است که در طبقات اول تا ششم به صورت مرکز خرید تجاری مورد استفاده قرار گرفته و تا طبقه 60  واحدهای اداری قرار دارند و نهایتا با خوش ذوقی طراحان، یک هتل لوکس طبقات فوقانی این برج عظیم رو تشکیل می ده. با این حال طراحان فکر مردم عادی و گردشگران رو هم کرده اند و مثل برج های مشابه در سایر نقاط دنیا، بالاترین بخش برج برای بازدید عموم طراحی شده.

 

 

در این برج زیبا آکواریوم بسیار عظیم، سینمای مرکب با بیشترین تعداد سن بر طبق رکورد گینس و سالن کنسرتی بزرگ و مدرن نیز طراحی شده که ارزش این برج رو به مراتب بیشتر جلوه گر می کنه.

با این مقدمه از اونجا که تا تاریک شدن هوا زمان زیادی باقی نبود با ورود به برج به سرعت به سمت ورودی آسانسورها دویدیم. جایی که با خرید بلیت نسبتا گرون مجموعه امکان سوار شدن بر طولانی ترین و سریع ترین آسانسور دنیا که اسکای شاتل نام داره رو پیدا می کنید. با این آسانسور تنها طی مدت یک دقیقه تا طبقه صد و بیست و یکم بالا می رید و جوری طراحی شده تا با کنترل فشار هوا آسیبی به بدن وارد نشه!

در طول مسیر که کیپ تا کیپ مسافر سوار شدن، بر روی سقف آسانسور فیلم جذابی از دیدنی های سئول و این برج خارق العاده رو نشون می ده.

 

 

با رسیدن به طبقه 121 حالا دیگه چشم انداز زیبایی از دورتا دور شهر سئول رو میشه دید. و اینجاست که بازار تصاویر سلفی و عکس های فانتزی حسابی گرم میشه.

رودخونه زیبای شهر بازهم محور مشترک بیشتر مناظر شهر از بالاست.

 

 

رود هان که شهر سئول را به دو قسمت تقسیم میکند، یکی از بزرگترین و پرآب ترین رودخانه های دنیاست که امکان کشتیرانی رو هم فراهم می کنه. با هفت پل زیبا و با نورپردازی فوق العاده چشم نواز دو طرف رودخانه را بهم متصل میکند.

 

 

در طرف دیگه برج شهربازی لوته و آسمون خراش های اشرافی شهر هم خودنمایی می کنه. جایی برای سکونت مردم  پولدار شهر.

 

 

 

در بخش هایی از طبقه فوقانی برج کف شیشه ای امکان تجربه ای مشابه راه رفتن روی هوا و دیدن مناظر وحشت انگیز خیابون از بالا رو فراهم می کنه. مثل همون فیلم هارلود لوید معروف و شهر نیویورک.

 

 

نزدیکی به کریسمس هم هرچه بیشتر فرصتی رو فراهم کرده تا با تزئینات زیبا چشم ها رو نوازش کنه!

 

 

 

چه زیباست منظره غروب آفتاب از بالا!

 

 

یکی همراهمون که قبلا برج رو دیده ما رو به سمت تراس هدایت می کنه اما نگهبان مودبانه می گه که در این هوای سرد امکان ورود به محوطه باز وجود نداره و فقط در تابستون میشه وارد فضای باز شد!

 

 

با کمک پله برقی میشه تا طبقه 123 هم بالا رفت.

ساعتی بعد در حالیکه پر از انرژی در پایین برج مراکز خرید رو پشت یر می ذاریم، هنوز ذهنومن درگیر مناظر زیبای بالاست! خصوصا اینکه قیمت های گرون کالاهای برند خارجی و داخلی کره ای چندان با گروه خونی ما سازگاری نداره!

 

 

 

حتی در برخی جاها که اصطلاحا Duty Free  بود هم خیلی نمی شد به خرید فکر کرد.

 

 

 

هرچند آخر کار یه بسته چای جیسینگ می خریم. در واقع کره جنوبی مرکز گیاه بسیار پرفایده «جین سینگ» است و علاوه بر خود گیاه محصولات بسیار متنوعی با طعم این گیاه از جمله چای «جین سینگ» و بسیاری محصولات دیگر نیز در این کشور دیده می‌شود که معمولا نزد گردشگران خارجی طرفدارهای زیادی هم داره.

 

 

 

در طول این مدت فرصتی پیش می یاد تا با میزبانمون که مدیرعامل و صاحب اصلی این شرکت کره ای که چندین واحد صنعتی با دهها میلیون صادرات سالانه رو اداره می کنه بیشتر آشنا بشیم.

آقای جانگ برامون شرح می ده که در کره جنوبی چقدر سنت ها و فرهنگ خانواده هنوز اصالت داره. جالب اونکه ارتباطات فامیلی و حتی خواستگاری و ازدواج هم یجورایی با نظر خونواده ها انجام میشه و هنوز هم در این فرهنگ سنتی خیلی از عروس ها می بایست در کنار مادر شوهر زندگی کنند.

همچنین در میون صحبت ها جانگ گفت که تصمیم داره ماشین BMW اش رو عوض کنه چون مردم تو خیابون از اینکه یه جوون 36 ساله این ماشین اشرافی رو داره حس خوبی ندارن و یجورایی نگاه هاشون سنگینه!

جالب اینکه دفتر این مدیر و صاحب شرکت کره ای هم در نوع خودش جالب و ساده بود. یه اتاق کمتر از 20 متری با چندتا مبل ساده که تازه منشی اش هم در یه میز کوچک در فاصله یک متری میز خودش می نشست! حالا این رو مقایسه کنید که تشریفات یه شرکت بین المللی کره ای که به دهها کشور دنیا صادرات داره چقدر شبیه دفتر کار مدیران میانی سیستم دولتی خودمونه!

 

 

از دیگر موضوعاتی که جانگ تاکید داشت، تعصب و حس ناسیولیستی بالای کره ای ها بود بطوریکه شرکت سامسونگ که غول بزرگ و بدون رقیب صنعت در کره جنوبی شمرده میشه به واسطه همین حس ملی گرایی حتی در صنعت اتومبیل هم وارد شده و جالب اونکه با مشارکت رنو و نیسان خودرویی رو با نام  RSMطراحی کرده که به صورت پرشمار در خیابون های سئول قابل مشاهده بود.

 

 

البته این حس ناسیونالیستی گاهی اوقات در مقابل تکنولوژی و تبلیغات غربی کم می یاره! نمونه اش آیفون 10 و استقبال گسترده اش در نزد جوونهای امروزی کره بود!

 

 

آخرین مرحله صرف شام در رستوران خلاق پایین برجه که با ابتکار خاصش جمعیت 20-30 نفره ای رو هم بیرون رستوران منتظر نگه داشته تا جا خالی بشه و داخل برن!

 

 

دقایقی بعد نوبت به ما رسید و با ابتکار جالب رستوران آشنا شدیم. میزهایی که لوله های دود رو جوری طراحی کرده بودند که هیچ دودی در محوطه باقی نمی مونده و گلوله ای از گوشت چرخ کرده و مخلفات و یک چدن داغ که می تونستین روی میز تکه های گوشت رو به میزان دلخواه کباب کنید و هرچند دقیقه یکبار صفحه داغ چدنی رو براتون عوض می کردن که مشکلی در فرایند کباب کردن گوشت پیش نیاد!

 

 

صدای جلیز و ویلز کباب شدن گوشت ها حسابی اشتهای آدم رو تحریک می کرد و فرایند صرف شام رو دلچسبتر.

 

 

خلاصه اینکه بعد از چند روز خوردن غذاهای محلی کره ای این غذای مشابه ذائقه مون خیلی چسبید.

از غذاهای کره ای گفتیم بد نیست بازم یکی دوتا از غذاهایی که تو این روزها تست کردیم رو شرح بدیم.

 

 

 

یکی از این غذاها بولگوگی بود ظرفی سفالی بزرگ مرکب از گوشت گریلی ترکیب شده با سبزیجات پخته. با یه طعم شبیه تاس کباب که البته خیلی از نگاه من چنگی هم به دل نمی زد!

 

 

از دیگر غذاهای کره ای که به مذاقمون خوش اومد و یجورایی انواع مختلفش رو در روزهای مختلف تجربه کردیم انواع کباب های باربیکیو شده گوشت گاو بود که «سامگیئوپسال» نام داشت. بازهم با یه طراحی زیبا در میزهای رستوران که دود مستقیما از زیر میز با لوله خارج می شد.

 

 

و دیگه نیازی نیست بگیم که ماهی های کبابی تازه چقدر خوش طعم و لذت بخش بودند.

 

 

با همه این ها هیچ چیز جای سورپرایز بزرگ میزبان در روز آخر و غذاهای خوشمزه رستوران زعفران خاورمیانه ای رو نمی گرفت!

 

 

 

از این ها که بگذریم پس از شام بازهم فرصتی دست داد تا بار دیگه در کوچه های میونگ دونگ Myeong-dong به کشف تنوع غذایی کره ای ها بپردازیم.

 

 

 

هر چند این بار به جهت شام پرو پیمونی که خورده بودیم دیگه حسی برای خوردن نبود!

 

 

 

در نزدیکی کوچه پس کوچه های جذاب میونگ دونگ بازار نامدونگ قرار داره. مالی بزرگ و غول پیکر که ظاهرا در مقایسه با مراکز خرید دیگه قیمت های بهتری رو ارائه می ده. با این حال حتی در طبقه فوقانی که مربوط به بچه ها هم هست چیز زیادی که بشه قیمتشون رو حضم کرد پیدا نکردیم!

 

 

 

 

با این حال بازم طراحی مراکز خرید و ساختمون ها با نظم و ساختار مناسبی بودند. در واقع بطورکلی براساس آنچه که در اقامت چند روزه در کره جنوبی دیدیم در همه جای شهر امکانات زیادی برای سالمندان،‌ معلولان و نابینایان طراحی شده. همه جا می توان اثری از امکانات ویژه برای این بخش های جامعه را مشاهده کرد. از سرویس های بهداشتی تا مراکز خرید و خیابان ها و ایستگاه های اتوبوس و مترو.

 

 

 

و البته انتظار این شهر برای میزبانی المپیک زمستونی به مراتب اون رو جذابتر هم کرده.

 

 

جالب اونکه در خیابون های اصلی حتی اتاق های مجزایی برای سیگاری ها طراحی کردن که یجورایی دود سیگار موجب آزار و اذیت دیگران نشه!