دوشنبه با فراغ بال صبح كمي ديرتر بيدار شديم، چراكه ساعت 9.45 به گفته آژانس مهمت مي اومدند دنبالمون. راستش بازم برامون تور آدالند با چونه زدن با همكار مهمت ارزونتر تموم شد و اون حدود 20 دلار دراومد در حاليكه قيمت اون توسط تور اصلي ايراني 40 دلار بود.

در حاليكه در لابي منتظر بوديم، انتظار داشتيم كه مثل تور افسوس كسي بياد دنبالمون اما اي دل غافل مثل اينكه تور آدالند فرق مي كنه و كسي دنبالمون تو لابي نمي ياد اين شد كه از اتوبوس جامونديم و غرغر كنان سراغ آژانس مهمت رفتيم. اما اون گفت كه ما بايد سر ساعت بيرون هتل واي مي ايستاديم، تا با اتوبوسي كه آرم آدالند رو داشت، راهي اونجا مي شديم. خلاصه دوباره اسممونو به آژانس اصلي داد و گفت كه 10.45 بيرون هتل منتظر باشيم.

اين بار سر ساعت اتوبوس اومد و ما در حاليكه سرو وضعمون با ساير مسافرا كه بيشتر مدل استخري لباس پوشيده بودند متفاوت بود، راهي آدالند شديم. مي گند اونجا بزرگترين پارك آبي اروپاست اما ما خيلي باور نمي كنيم چون چندان هم بزرگ نبود!

http://s3.picofile.com/file/7494077953/P1011845.jpg

در ابتداي رختكن با پرداخت 5 لير تقاضاي صندوق امانات كرديم ، چون ريسك نگهداري دوربين و ساير وسايل بالاست، به خصوص اينكه چند روز قبل از يه ايروني حدود 500 يورو زده بودند.

به جهت تابش آفتاب شديد زمين خيلي داغ بود و اين كف پاها رو مي سوزوند. البته هاشما (مايو اسلامي) كمك مي كرد تا نور آفتاب كمتر اذيت كنه! هرچند اين موضوع موجب شده بود تا بقيه با تعجب به ما نگاه كنند.

http://s3.picofile.com/file/7494077632/P1011842.jpg

به هر حال اولش با بازي تيوپ هاي 2نفره در مسير خرطومي شروع كرديم و كم كم به سراغ ساير انواع روباز آن رفتيم. شايد اوج هيجان به بازي ذوزنقه مربوط باشه كه در يك صفحه ذوزنقه اي با شيب تند از ارتفاع زياد، پايين و بالا مي ريم. انواع سرسره ها ، دوش سطل آب، استخره ها و ... سرگرمي هاي ديگه اي بود كه مارو به خودش براي ساعتي مشغول كرد.

http://s3.picofile.com/file/7494077197/P1011812.jpg

اما نقطه اوج تفريحات اونجا به استخر موج دار بر مي گرده كه با توجه به ايجاد موج مصنوعي حالتي شبيه موج دريا رو تجربه مي كني. البته اين موج ها فقط براي دقايقي كوتاه كار ميكنه و بعد از 10 يا 20 دقيقه دوباره آب ساكن ميشه و لطف خاصي نداره!

http://s1.picofile.com/file/7494077418/P1011837.jpg

مقررات آدالند جوريكه نمي توني با خودت هيچ نوع خوراكي ببري، البته هميشه خيلي سخت هم نمي گردند اما نبايد خوراكي ها رو جلو دست گذاشت و يا جلوي كاركنانشون خورد. با اين طريق بيشتر سعي مي كنند مجبور شي اونجا پول خرج كني! البته ما يكم كلوچه برديم، اما با صبحانه توپي كه خورده بوديم، خيلي مشكل نداشتيم.عصر در محوطه اي كه شبيه پارك آب و آتش از زمين آب مي زد بيرون، مراسم كوتاهي رو با پخش موسيقي داشتند ، اما چون جمعيت زياد نبود، خيلي برنامشون پا نگرفت و اين شد كه خيلي سريع همه چيز تموم شد.

عصر حدود 5 بود كه با اتوبوس هاي آدالند كه جلوي درش براي مسير هاي مختف وامي ايستند به سمت شهر حركت كرديم. با اينكه هتل ما همون اوايل شهر بود، هرچي به راننده گفتيم وايسه، نفهميد و اين شد كه ناخواسته كل شهر رو با بقيه مسافرا گشتيم. راستش بد هم نشد. براي مثال تونستيم نقاط ديگه شهر رو كه از ساحل دورند ببينيم و هتل هاي درب و داغون 2 يا 3 ستاره اي كه هم اتوبوسي هاي اروپايمون پياده شدند رو با محل اقامت خودمون كه بسيار بهتر بود مقايسه كنيم.

غروب خيلي خسته بوديم و شايد خيلي حس و حال گشتن نداشتيم. اما به هر حال موندن در هتل هم جذاب نبود، در نتيجه پس از صرف شام در هتل، اين بار بيشتر به اطراف بازار قديمي و فروشگاههايي كه در اون اطراف قرار داشت سر زديم.

ادامه دارد ... .