خاطرات كوش آداسي – روز ششم – سوكه
سه شنبه صبح به سرمون زد كه اين بار هم خودمون با ميني بوس يا در واقع همون دولموش تركها، بريم بيرون، اين شد كه با تعريفي كه از مراكز خريد سوكه شنيده بوديم، تصميم گرفتيم كه بريم اونجا، بنابراين شال و كلاه كرديمو و بدون معطلي با پياده روي به ميدون ايستگاه ميني بوس ها رسيديم. جالب اونكه اين بار هم مرد تركي رو كه قبلا در مسير پارك ملي ديده بوديم، همونجا سر ايستگاه ملاقات كرديم. اونم فوري مارو شناخت و خيلي گرم برخورد كرد، بعدشم مارو به ايستگاه سوكه راهنمايي كرد. بازم به راننده سفارشمونو كرد كه مارو جاي مناسب پياده كنه و نهايتا ماهم سوار بر دلموش حركت كرديم.
شهر سوكه به كوش آداسي فوق العاده نزديكه و حدود يك ربع بعد اونجا رسيديم. حدود 2.5 لير هم كرايه هر نفر بود. درست همين زمان مرد ديگري كه تازه از صحبتش فهميديم ايرانيه نيز با ما پياده شد. از قرار اون ديروز با خانواده اش اومد بود سوكه و حالا مي خواست دوباره خريد كنه. اونجور كه او راهنمايمون كرد مراكز خريد در مكاني خارج شهرند و بايد با يك دلموش ديگه كه 1.5 لير كرايش بود اونجا مي رفتيم. خلاصه هرجوري بود اونجا رسيديم.
برخلاف انتظار، در يك محوطه نسبتا كوچك در خارج شهر سوكه، تعدادي فروشگاه پوشاك كه در 3 ضلع يك مربع قرارداشتند، به عرضه محصولاتشان اشتغال داشتند. بيشتر فروشگاهها برخي از محصولاتشان را در قسمت هايي از فروشگاه با تخفيف مي فروختند ليكن با دقت بيشتر، به نظر مي رسيد كه برخي از اين محصولات داراي زدگي هستند. البته قيمت البسه در مقايسه با ساير فروشگاههاي داخل تركيه نسبتا خوب بود و براي مثال با 20 تا 30 لير ( حدود 15 تا 20 هزارتومان) مي شد تي شرت هاي با كيفيت مناسب خريداري كرد.
البته ما چون چندان قصد خريد نداشتيم، خيلي اونجا نمونديم و در حاليكه هوا در ظهر بسيار گرم شده بود در مسير جاده به انتظار ميني بوس شهر سوكه مانديم. از آنجا هم به گاراژ اصلي رفته و به سمت كوش آداسي حركت كرديم. در ميدان اصلي پس از پياده شدن به جهت گرمي هوا و البته كمي هم حماقت!، قيد حداكثر 10 دقيقه مسير پياده تا هتل را زديم و سوار دولموشي شديم كه تصور مي شد از مسير جلوي هتل عبور كند. اما از شانس بد ما آن دولموش به لانگ بيچ كه در خارج شهر بود رفت و ما ناگزير كلي وقت و پول صرف كرديم (حدود 9 لير) كه دوباره به نزديكي هتل برگشتيم. در حاليكه هردومان بسيار خسته و گرمازده شده بوديم.
عصر پس از كمي رفع خستگي قصد خروج داشتيم كه ياداشت آژانس را دريافت كرديم كه فردا عصر ساعت 6 منتظر اتوبوس فرودگاه باشيم. با توجه به اين موضوع ابتدا تصميم گرفتيم كه براي فردا نيز تور يك روزه اي ثبت نام كنيم اما پس از ديدن برنامه تورها عملا متوجه شديم كه ريسك نرسيدن به موقع و تحميل هزينه 100 يورويي تا فرودگاه وجود دارد و اين شد كه عملا قيد اين كار را زديم. در واقع شايد در برنامه ريزي تورها از ابتداي هفته كمي بي تجربه گي كرديم، چرا كه برخي از تورها فقط روزهاي خاصي برگذار مي شوند و طبيعتا ما بايد با برنامه ريزي صحيح به نوعي اين موضوع را مورد توجه قرار مي داديم. اين شد كه بقول كارمند آژانس مهمت شايد سال ديگه براي ثبت نام باقي تورها زمان مناسبي باشه!
ادامه دارد ... .