روز از نيمه گذشته بود كه سوار بر استيشن از شهر خارج شده و به سمت پوتراجايا حركت كرديم. اين شهر پايتخت جديد سياسي-اداري مالزي است. از ابتداي 2010 رسما افتتاح مي شود. نزديكي اين شهر كوچك به پايتخت و امكان استفاده از قطارهاي شهري سريع السير دسترسي به آن را براي اهالي شهر به سادگي فراهم كرده ( ما امتحان نكرديم اما مي گفتند از ترمينال مركزي KL ميشه با قطارهاي سريع السير ظرف 25 دقيقه اونجا رسيد). نكته جالب طراحي زيباي آن با توجه به فضاي سبز محيطي و خيابان هاي پهن مسير داخلي است كه حتي كمي پياده رو هارو عريضتر گرفتند تا اگه بازم ترافيك شديدتر شد بتونند خيابونا رو بزرگ كنند.


http://s4.picofile.com/file/7796632147/P1030967.jpg


خيابون اصلي شهر با نام خيابون شانس اسم برده ميشه! علت اينكه اگه خوش شانس باشي مي توني جوري تواين خيابون حركت كني كه از چند تا چراغ قرمز بدون توقف بگذري. دوطرف خيابون ساختمان هاي بزرگ و مجلل دولتي كه به سازمانهاي مختلف دولتي اختصاص دارند قرار گرفته است و هركدوم زيبايي خودشونو دارند. به نظر جالب مي اومد چونكه با نزديكي اداره هاي مختلف دولتي به هم ديگه ارباب رجوع ها براي انجام كارهاي اداري وقشون زياد تلف نميشه!

در ضمن خیابونا طوری طراحی شدن که هر خیابون مدل تیر چراغ برقش با خیابونای دیگه متفاوته. موضوع جالب ديگه اينكه انگار زمين ها و ساختمون هاي اونجارو نمي فروشند و شركت هاي خارجي و ... فقط ميتونند اون مكان ها رو اجاره كنند.

 مسجد بي نظير پوترا با قابليت پذيرش 15000 نمازگزار در مركز اين شهر قرارداشت كه با رنگ آميزي صورتي خود و محوطه زيبايش در كل شهر نمايان بود.


http://s4.picofile.com/file/7796632040/P1030965.jpg

درست روبروي مسجد كاخ نخست وزيري با گنبد سبزش قرارداشت كه عالي ترين مقام سياسي اون كشور به حساب مي ياد.


http://s3.picofile.com/file/7494104294/P1030970.jpg


اولش از ليدرمون خواهش کردیم تا كمي اونجا توقف كنه كه البته گفت نيازي به خواهش نيست و توقف جزء برنامه است! اين بود كه ضمن تماشاي مسجد خواستيم با يك تير دو نشون بزنيم و نمازمونم بخونيم. تا بحال مسجد سني ها نرفته بوديم. همه چي خوب بود اما چون همون اول كفش هارو در مي ياوردي و افراد حتي پابرهنه دستشويي مي رفتند يكم تو راه رفتن روي زمين حس خوبي نداشتيم. به هر صورت نمازمون كه تموم شد سريع بيرون اومديم و بازم زارا (ليدرمون) گفت كه بجنبيد تا كشتي كروز نرفته، سوار اون بشيم.

كنار مسجد درياچه بزرگي قرارداشت كه با كمي معطلي سوار كروز سفيدي شديم تا داخل اين درياچه مصنوعي بگرديم. مناظر اطراف درياچه خيلي خوب بود و ماهم از محوطه داخلي رفتيم بيرون تا روي عرشه بيشتر حال كنيم. هواشم فوق العاده بود. راستش با توجه به بزرگي درياچه كه حدود 10 دقيقه طول كشيد كه طولش رو بپيمايي چندان باور كردنش آسون نبود كه مصنوعيه! هفت پل بر روي درياچه ي مصنوعي اين شهر واقع شده كه اولين آن پل پوترا با 435 متر، برگرفته از پل خواجوي اصفهان است! اما اون كجا و اين كجا!

دردسرتون نديم حدود ساعت 4 كل تور تموم شد و با كلي منت گفتند كه مارو مي رسونند داخل شهر تا در فروشگاه بزرگ مندلي بي خريد كنيم.

ادامه دارد ... .